روی جلد مجله اکونومیست شماره مارچ 2018 به کنترل نامتعارف و خارج از کنترل بخش های مدیریتی شرکت ها و کارخانه ها و اداره ها توسط هوش مصنوعی بر کارمندانشان اختصاص دارد. هر کلیدی که کارمند بر صفحه کلید فشار می دهد، هر انچه می گوید و هر حرکتی که انجام می دهد، توسط الگوریتم های طراحی شده برای ارزیابی بهره وری و وفاداری کارمندان به سیستم قابل جستجو است. شرکت ها از کارآیی بیشتری برخوردار خواهند بود و کارکنان مجبور به خوبرویی بیشتر و تعامل عمیق تر با نظام بازخوردی بسیط تری خواهند بود. البته انقلاب هوش مصنوعی رویه ای اورولی هم دارد. بسیاری از فرصت های شغلی به ربات ها سپرده خواهند شد و در بسیاری از موارد هم با کارمندان همچون ربات برخورد خواهند کرد. تصویر بزرگتر این وضعیت به تغییر در محیط کار و تبدیل شدن هوش مصنوعی به هسته مرکزی شکل دهنده فضای کار می انجامد، تصویر در خاطر مانده چارلی چاپلین در فیلم عصر جدید حالا تبدیل به کلیشه ای خوش ایند از اینده ای شده است که مرزها عقب تر از وضعیت کنونی ماست. پرسش اینجاست که برخورد هوش مصنوعی با اخلاق و سنت های حاکم بر محیط کار چه خواهد بود و تا چه مرزی از محیط کار انسانْ زدایی خواهد کرد، تصمیم گیری الگوریتم ها برای نگه داشتن یا اخراج کارمندان حد وخیم کنش انسان در ماتریس هوش مصنوعی را تدقیق می کند. بعد فلسفی این موضوع را می توان در بیگانگی نیروی کار کارل مارکس جست و جو کرد و بعد سیاسی و کنشگری ان را می توان در چگونگی مواجهه اتحادیه های کارگری با پیشرفت های تکنولوژی تعقیب کرد. فروپاشی حوزه خصوصی در محیط کار امکان هر نوع کنش مشترک از کارگران را به حداقل می رساند و امکان هر نوع کنش انقلابی را محدود می کند، مگر انکه کارگران بتوانند جلوتر از ابزارهای سیستماتیک نظارت گام بردارند، که در ان صورت هم ما با نوعی از کارگرْ سیبورگ ها مواجه خواهیم بود، که از سطح دانش عملیاتی مناسبات کار بالاتر عمل کنند. برنامه بَبِج اکونومیست در گفت و گویی با الکساندر سوئیچ بس به واکاوی لایه های مختلف تعامل اینده هوش مصنوعی با انسانِ کارگر می نشیند.