متن زیر بخشی از مصاحبه سایت دیزین با مدیر گروه جدید مدرسه AA است که به بحث و بررسی دغدغه ها،
برنامه ها و چشم اندازهای ایدا فِرَنچ ای گیلابِرت در صحبت با تحریریه دیزین،
مارکوس فِرز می پردازد.
مارکوس فِرز: در آغاز، چگونه
علاقه تان به معماری را کشف کردید؟
ایوا فِرَنچ ای گیلابِرت: من معماری را کشف نکردم. معماری همیشه پیرامون من وجود داشت. من در کنار
رودخانه ایبرو در دهکده کوچکی در میانه منطقه دلتا بزرگ شده ام. جایی که منظر کامل
کشاورزی زمین های برنج به حساب می آید و معماری اش، در قالب ساختمان ها و
قلمروهایی هویدا می شوند که یادآور میانجی گری ثابت و استواری در جنگ میان تمامی
محدودیت ها و نیروهای طبیعی و انسانی موجود در منطقه است.
به عنوان یک نوجوان، بسیار به ترسیمات فنی، فلسفه و بیشتر
مباحث ریاضیات، معادلات و خصوصا مشتق دوم علاقه داشتم. من روزها را تنها به حل
کردن مسائل حد، ساخت معادلات تقسیم فضا تنها برای لذت و رضایت درونی خودم صرف می
کردم.سرانجام، پروفسور ریاضیاتم مرا تشویق کرد که برای مدرسه معماری پذیرش بگیرم.
مارکوس فِرز: درباره
کارحرفه ای خود نیز اگر امکان دارد، کمی برایم توضیح دهید.
ایوا فِرَنچ ای گیلابِرت: من در بایگانی اسناد
و مدارک، در دفتر برنامه ریزی شهر، در دفتر معماری، در دانشگاه، در یک جزیره، در
یک قلعه، در یک زیرزمین، در یک پاویون، در دِلتِبِر، در بارسلونا، در روتردام، در
لا هابانا، در بوفالو، در هوستون، در اشتوتگارت، در نیویورک، در ونیز و در هواپیما
کار کرده ام.
به عنوان یک دانشجو به صورت پاره وقت در گائودی کاتدرا(مرکز پژوهشی در
بارسلونا که به آنتونی گائودی معمار اختصاص دارد)کار می کردم و در فهرست بندی
ترسیمات گائودی همکاری می کردم. در تابستان نیز، دوره کارآموزی ام را در سازمان
شهری محلی برای شهرخودم می گذراندم همان جایی که درپروژه های طراحی کوچک برای
فضاهای عمومی استخدام شدم. من به کارآموزی در دانشگاه در توسعه شهری منطقه هایتی، نقشه
سازی زاغه نشینان توسط عکس های هوایی در محیط قبلی گوگل و مشخص سازی توسعه ها و
مکان یابی های ممکن برای زیرساخت های شهری، سیستم های حمل و نقل و آمکانات عمومی
ادامه دادم.
اولین دوره کارآموزی من درشرکتی واقع در روتردام بود که تمرکز برمباحث ساختمان های عمومی، طرح های جامع
بزرگ و مسکن های اجتماعی را به دغدغه اصلی تبدیل شد. بعد از گذشت سه ماه، من به
استخدام تمام وقت این شرکت درآمدم. بعد از برنده شدن در مسابقات طراحی، به
بارسلونا نقل مکان کردم و دفتر طراحی OOAA به
منظور طراحی پروژه هایم به صورت مستقل تاسیس کردم و همزمان هم، با دیگر دفاتر و
هنرمندان همکاری می کردم.
در سن 24 سالگی، من می خواستم کمی از آنچه
آموختم را تا قبل ادامه این مسیر، فراموش کنم.من بورسیه کامل تحصیل در اِل اِی سایکسا
در آمریکا را به دست آوردم. من در سای آرک، یاله، جی اِس اِی پی پی، جی اِس دی و
اِم آی تی پذیرفته می شدم ولی تصمیم گرفتم تا در دانشگاه پرینستون مشغول به تحصیل
شوم.روز بعد از جلسه دفاع ام در دانشگاه پرینستون، به طرف بوفالو، در شمال نیویورک
رانندگی کردم و شغل معلمی را آغاز کردم و در کنار رینر برنهام آموختم که چگونه
تدریس کنم و برنامه های یک ساله خود را طراحی و برنامه ریزی کردم و قبل از آن نیز
به مدت چهارروز برای تدریس در جنوب هاستون، تگزاس در تابستان 2008گذراندم تا
بتوانم تدریس در دانشگاه رایس در کنار وُرتهَم را نیز تجربه کنم و سمت هماهنگ
کننده برنامه های پایان نامه های کارشناسی ارشد را بر عهده گیرم.
بعد از یک گذشت یک سال، رئیس جدید به من پیشنهاد
داد تا برای سمت مدیریت اِستورفرانت هنر و معماری در نیویورک اقدام کنم و من هم قبول
کردم، درعین حالی که هیچ تصوری درباره مدیریت در آن زمان نداشتم و در نهایت نیز از
میان 74 کاندید این سمت، این مسولیت به من واگذار شد.
من از تابستان سال 2010 در اِستورفرانت به
دستیاری، سرپرستی، نمایندگی و تولیدمحتوا مشغول بودم و بیش از 30 نمایشگاه، بیش از
صد رویداد معماری و هنری، یک دفتر معماری، شش اثر چاپ شده، پروژه های بسیاری در
نقاط متفاوت دنیا، مسابقات، پروژه های دیجیتال و دیگر برنامه های متفاوت را به
انجام رساندم تا بتوانم راه های فکر کردن
و ساختن محیط مصنوع را دگرگون سازم.
مارکوس فِرز: چشم
انداز کلی شما در زمینه آموزش معماری چیست؟
ایوا فِرَنچ ای گیلابِرت: این همان چیزی است که
من در برنامه چشم اندازم برای AA به رشته تحریر درآوردم: «بعد از گذشت یک قرن و در نتیجه فرم جدید ارتباطات
حقیقی و مجازی دنیای امروز، فشارهای همیشگی تجاری و اقتصادی، افزایش بی ثباتی
جهانی، است که موسسات فرهنگی و آموزشی در سراسر دنیا به ناچار فرایند یکسان سازی جهانی
را تحمل می کنند. هویت ها به صورت برندهای تجاری در آمده اند، شهروندان به عنوان
مصرف کنندگان شناخته می شوند و حس تعهد تاریخی و بازیگوشی های رادیکال در درون
موسسات فرهنگی و آموزشی بی رمق شده است.
«معماران و موسسات معماری، هر دو، از صورت بندی
های معمولی همچون پایداری، مشارکت پذیری، برنامه ریزی و اجرای طرح ها به صورت از
پایین به بالا کاملا راضی هستند یا خود اظهاری نوعی افراطی گرایی را سحر آمیز می
انگارند و روایت های استدلالی در زمینه مباحث زیبایی شناسه ای که خالی از هر گونه
مقبولیت سیاسی و اجتماعی هستند را کاری مهم قلمداد می کنند».
به هر حال، رویدادهای معاصر درون کانتکس جهانی
ما، ناگزیر است که تاریخی وسریع به نظر رسد. چالش هایی که ما امروز به عنوان
شهروندان جهانی و البته معماران با آن ها مواجه هستیم، هر روز بزرگ تر و پیچیده تر
می شوندو بیش از هر زمان دیگری به جهت گیری های جدید خواسته ها و اعمال مان
نیازمندیم».
مارکوس فِرز: چرا شما برای سمت مدیر گروه معماری اقدام
کردید؟
ایوا فِرَنچ ای گیلابِرت: AA نقش
بسیار مهمی را در زمینه فرهنگ معماری ایفا می کند. به عنوان کسی که به دنبال
بازتعریف و بازتولید فرهنگ معماری هستم، فکر کردم، مهم است که یکی از رادیکال ترین
و تاثیرگذارترین موسسات معماری در دنیا به الهام بخشی و تاثیرگذاری اش همچنان
ادامه دهد و شیوه تدریس، ارتباط، خلق ایده ها و معماری مان را دگرگون سازد.
AA تنها مدرسه ای نیست که حیات اش به دانشجویان
اش یا اعضایش بستگی پیدا می کند، AA موسسه ای است که جامعه معماری همواره آن را زیر نظر دارد و کارها و ایده
هایش را دنبال می کند. بسیاری از مردم ادعا می کنند که AA وارد برهه زمانی دشواری شده است. معماری، از
بسیاری جهات، به عملکرد مناسب AA نیاز
دارد و بر همین اساس نیز، کسی باید این کار را انجام دهد. در عین حالی که همه می
دانیم، کار ساده ای نیست ولی بسیار مهم است.
من در دو موسسه اِستورفرانت و کوپر یونیون کار
کرده ام، من در نیویورک مورد حمایت و احترام هستم. من برای این شغل با احساس ادای
تعهد نسبت به جامعه معماری اقدام کردم، همان گونه که شما و همه معماران نسبت به
معماری و ارتباطش با دنیایی که در آن زندگی می کنیم، برقرار می کند، حساس هستند. AA نیاز به کسی دارد که آن را به آینده دلخواهش نزدیک کند و من بر این باور
هستم که می توانم دراین مهم شرکت داشته باشم.
مارکوس فِرز: چه
برنامه هایی برای این موسسه دارید؟
ایوا فِرَنچ ای گیلابِرت: AA به عنوان یک مدرسه، ولی شاید مهم تر از آن، به عنوان یک ایده، موسسه ای
است که به معماری برای بازاندیشی در زمینه معماری اختیار و قدرت می بخشد، ولی شاید
بیشتر از آن به محیط و نیای اطرافش انرژی و قدرت می دهد. در تاریخچه این موسسه،
همواره شاهد این بوده ایم که AA نقطه
ارجاع تمامی فرم های پژوهش، گفت و گو و تمرین های رادیکال مدارس معماری، موسسات
فرهنگی و شرکت های معماری سراسر دنیا بوده است.
به صورتی تاریخی، موسسه AA همیشه مکانی بوده است که معماری با دیگر صورت بندی های آگاهی و دانش به منظور
خلق ترکیبی متفاوت از تفکر، فرم و تکنیک رو به رو می شود. در حالی که مدارس معماری بیشتر درگیر این موضوع هستند که
معماری چگونه بوده است، من بیشتر علاقه مند که بدانم، معماری چگونه می تواند باشد.
در حالی که در قرون گذشته، تمرکز تکنیک و دانش
معماری بر تخصص گرایی و جزیی بینی بوده است، یکی از تنها دیسیپلین هایی است که
برتری و تعهدی را درون خود احساس می کند که قادر است تمامی گروه های جامعه را با
یکدیگر همراه و متحد سازد. به منظور رساندن سیاست، فلسفه و زیبایی شناسی درون فرم
جدید از اشتیاقی جمعی.
وقتی که معماری همواره بسیار آهسته پیش می رود،
سال ها طول می کشد تا ساختمانی ساخته شود، و هنر همواره به موقع(on time)، دقیق، قاطع، قادر به پاسخ گویی
چالش های زماه ما است، من بر این باور هستم که تنها شعرمی تواند ما را به موقع به
این نیازهای زمانه برساند. من فکر می کنم که ما نیاز داریم تنها به موقع باشیم و
معماری هم به عنوان یک هنر می تواند به موقع هم باشد، ولی آن چه ما نیاز داریم این
است که زود هنگام(early)باشیم.
من به تئوری زودهنگام بودن علاقه خاصی دارم. بنابراین، آن چه که من برای AA برنامه ریزی کرده ام، رسیدن به جایی است که زودهنگام رسیده باشیم.
مارکوس فِرز: چشم
انداز شما برای این هدف چیست؟
ایوا فِرَنچ ای گیلابِرت: جامعه،
با چالش هایی باورنکردنی به شکلی محیط زیستی، تکنیکی، جغرافیایی رو به رو
است...این که معماری چگونه می تواند به این چالش ها پاسخ مناسب دهد، به این موضوع
بازمی گردد که معماری چگونه قادر است تا تاریخچه، زمینه های دیسیپلین محور و صورت
بندی های آگاهی، تولید و مشارکت خودش را بازنویسی کند.
من به خلق پروژه ای تربیتی(pedagogical project ) علاقه مند هستم که مستقیما قدرت معماری را در جهت دگرگون سازی، ساخت و تصور
زندگی و محیط مصنوع بهتر رهنمون سازم. من به منظور تولید فرهنگ پژوهش و طراحی عملی،
به گونه ای برنامه ریزی کرده ام که بتواند موقعیت های اجتماعی، سیاسی و فضایی را با
هم در آمیزد و در این میدان آزمایشی، حالت های عملی زیبایی شناسانه و اخلاقی را
مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. من مدرسه ای را تصور می کنم که می تواند اجتماعات
جدیدی خلق کند و ساختار قدرت موجود را مورد سوال قرار داده و تحریک کند و با تجربه
زیبایی شناسی های جدیدش، بتواند چیدمان قدرت مندی از ابزار های مثبت تاثیر گذار بر
دنیایی که در آن زندگی می کنیم، تولید کند.
AA مکانی برای همگرایی است که نه
تنها دیسیپلین های متفاوت بلکه تمامی فرهنگ های متفاوت معماری را در زیر یک سقف
جمع می کند. درک اهمیت همکاری و کارگروهی نه تنها در ارتباط با تقویت کانتکس رو به
رشد مان دردرون گروه های تخصصی باید به وقوع بپیوندد بلکه در موسسات پژوهشی و
آموزشی مان نیز می تواند تحقق یابد. من به وضوح می بینم که AA نقش بسیار مهمی در همراه کردن
اجتماعات فکری معماری با یکدیگر به شکلی ملموس دارد.
مارکوس فِرز: چه چیز درباره AA خاص به نظر
می رسد؟
ایوا فِرَنچ ای گیلابِرت: در این زمینه
لیست طولانی به ذهنم می رسد. می توان از دموکراسی مشارکتی موجود در موسسه آغاز
کرد. آن ها خودشان مدیرهای شان را انتخاب می کنند!دانشجویان، اجتماعات و گروه های
مدرسه، کارمندان، اعضای هیئت علمی، اعضای هیئت مدیره، همه و همه اعضای این موسسه
هستند که که به شکلی جدی ماموریت دارند تا فضایی برای آموزش و توسعه معماری و
تولید و انتشار فرهنگ معماری فراهم کنند.
AA یک خانه است. زمانی که کسی درب
این خانه را در میدان 36 بِدفورد می گشاید و درب پشت سرش بسته می شود، بلافاصله
احساس می کند که جزئی از دنیای AA و ماموریت های
این موسسه است. شما از پله ها بالا می آیید، به سمت بار یا
تراس می روید و گفت و گویی را با هر کسی در هر زمینه ای که بخواهی آغاز می کنی و
آرام آرام همه این گفت و گوها به مباحث معماری تبدیل می شود.
AA یک لابیرنت است. شما به شکلی
شاعرانه می توانید در آن گم شوید. از آرشیو اش به سمت آزمایشگاه ساخت دیجیتال می
رود، ممکن است خود را در گذر از فروشگاهی احساس کند که نتیجه فرعی دستورالعمل ها و
مطالب و محیطی است که به شما کمک می کند تا بهتر طیف گسترده آگاهی و فرهنگ معماری
را درک کنید.
AA یک جامعه است. انتشارات، کتاب خانه، سخنرانی های عمومی و نمایشگاه هایش در
دنیا مشهور است. این مدرسه با دانشجویان و
گروه های بیش از 45 سایت در سراسر دنیا همکاری می کند. پارک هوک، کمپی به مساحت 350 هکتار در حومه دورست یک ازمایشگاه تفریحی است.
رسانه ها، متون و پیش گامانی که AA را شکل می دهند گوناگون تر از آن چیزی هستند که می توان تصورش را کرد.
و آخرین موضوع این که، AA یک تجربه است.
تمامی اجتماعات فعال در مدرسه به دنبال این هستند که بهتر دریابند، ما چگونه می توانیم
در قالب یک دیسیپلین بهتر به جامعه خدمت کنیم. این خدمت رسانی می تواند به صورت یک
واحد پژوهشی، یک انتشارات، یک نمایش یا یک مهمانی باشد ولی روح این فعالیت ها،
آشکار یا پنهان، خدمت رسانی به جامعه است.
مارکوس فِرز: درباره مسائل و
مشکلاتی که مدرسه با آن ها مواجه است هم توضیحاتی بدهید.
ایوا فِرَنچ ای گیلابِرت: AA یک موسسه مستقل است که هیچ
بودجه ای از دولت دریافت نمی کند. افزایش اجاره بها یک واقعیت رایج است که تمامی
لندنی ها با آن مواجه هستند و AA هم از این قاعده مستثنا نیست. در حالی که این موسسه سال هااست که سمینارها،
سخنرانی ها، رویداد ها، نمایشگاه ها و نشست های عمومی بسیاری را برگزار می کند
تنها توسط دانشجویان، اعضا و چند خیر حمایت مالی می شود. این موسسه نیاز دارد که
از سمت گروه های معماری حمایت بیشتری شود تا بتواند توسعه و گوناگونی منابع درآمدش
را فراهم کند.
مارکوس فِرز: از نظر شما، در
معماری امروز، چه چیزی بد و چه چیزی خوب به نظر می رسد و چه چیزی باید تغییر کند؟
ایوا فِرَنچ ای گیلابِرت: من بر
این باور هستم که معماری به عنوان یک دیسیپلین متعد و برتر نسبت بر دیگر رشته ها
می تواند خواسته ها و واقعیت های متفاوت اجتماعی را در یک لحظه در یک زمان به نمایش
درآورد. معماری می تواند تمامی جنبه های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و تکنیکی موجود
را درون یک پروژه جمعی الهام بخش، با یکدیگر همراه سازد. ولی مهم تر این است که
معماری دیسیپلینی است که جامعه را در فالب کلیتی واحد درک می کند و می تواند از
کسانی که توانایی نشستن پشت میزهای تصمیم سازی و تصمیم گیری ندارند، حمایت و
طرفداری کند. معماری می تواند جای همه آنان بنشیند.
آموزش معماری نیازمند بازتعریف پایه های دیسیپلینی خود و همچنین مشخص
کردن فرم های جدید کنش های معمارانه موجود دارد. ما نیازمند تاریخ دانانی هستیم که
خواهان تولید مورخان قادر به پایه و اساس بخشیدن به روایت های ضعیف رایج باشند. ما
نیازمند فرم های جدید پژوهش و طراحی هستیم که بتواند با پیچیدگی های باورنکردنی
جهان امروزمان به همراه تمامی تناقض های غیر قابل تغییرش دست و پنجه نرم کند.
مارکوس فِرز: چرا بسیاری از خانم
ها معماری می خوانند ولی تعداد کمی از آن ها به درجه عالی حرفه ای می رسند؟ نظر
شما درباره تعادل جنسیتی چیست؟
ایوا فِرَنچ ای گیلابِرت: ما
شاهد تغییرات شگرفی در بسیاری جهات هستیم و من فکر می کنم که بیشتر خانم ها به
درجه عالی حرفه ای رسیده اند، همان طور که استاندارهای موروثی موفقیت این ادعا را
ثابت می کند. ولی مهم تر این است که ایده درجه عالی حرفه ای و راه هایی که یک نفر
می تواند آن را به دست آورد، می تواند بازتعریف شود.
ما
همچنان د رجامعه ای زندگی می کنیم گه به جسارت و بی باکی افراد ارزش خاصی می دهد
ولی من بیشتر می خواهم باور کنم که شایسته سالاری و کثرت گرایی فرم های در حال رشدِ انتخاب های ما هستند.
امروزه، ارزش هایی در جامعه ما در حال رشد و ارتقا هستند که شاید در گذشته اصلا
قابل درک نبودند و همه ما نیز شروع به ایفای نقشی اصلی در ساخت زندگی هایمان و
محیط پیرامون مان کردیم.
گوناگونی،
پیچیدگی، برابری: این ها ارزش هایی هستند که من باور و امید داردم همه ما با
یدکدیگر به اشتراک می گذاریم. برای رسیدن به اهداف مان، نه تنها در زمینه موضوعات
جنسیتی بلکه در زمینه تمامی فاکتورهای مهم مان، یکی از مسولیت های نسل ما است.
طبقه اجتماعی، جنسیت، نژاد و ناتوانی فاکتئرهایی هستند که نیاز به خوانده شدن هم
به صورت جداگانه و هم در ارتباط با یکدیگر دارند تا دریابیم که چگونه این فاکتورها
بر یکدیگر و شیوه زندگی مان تاثیر می گذارند.
مارکوس فِرز: از نظر شما،چه
چیزهایی نیاز به تغییر و تحول دارند؟
ایوا فِرَنچ ای گیلابِرت: از یک
سو، حرفه معماری در قرون گذشته در کانتکس
های متفاوت فرهنگی بسیار زیر فشار و محدودیت بوده است. در حالی که هر کسی به اهمیت
کیفیت بالای فضاهای عمومی و معماری ارزش می دهد، تنها عده کمی هستند که می دانند
چگونه معماری در طراحی و ساخت این کیفیت شرکت دارد.
فهم طراحی که معماران برای ساختن محیط مصنوع شان به کار می گیرند،
همواره اولین چیزی نیست که به ذهن مهندسان، هنرمندان یا مدیران پروژه می رسد. ما
نیاز داریم تا بتوانیم بیش از پیش د رزمینه قدرت معماری در جهت یابی، آشکار سازی و
گاهی تجزیه کردن بعضی از بیشترین مسائل مهمی که جامعه با آن ها روبه ور است، به
توضیح و تفسیری مشخص بپردازیم.
ما نیاز داریم تا در قالب جامعه ای واحد بیشتر از فرهنگ های گوناگونی در
گذر تاریخ تجربه بیاموزیم و بر روح بی رحم تغییرات به منظور جهت یابی بهتر چالش ها
و خواسته هایمان تمرکز کنیم. فهم بهتر سیاست زیبایی شناسانه و ساخت احساسی و
فرهنگی پشت هر چیزی که انجام می دهیم و خواستار رسیدن به آن هستیم، به ما این فرصت
را می دهد تا بتوانیم به تولید فضای جدید همگرایی دست یابیم که بتوانیم فضای
اشتراکی اندیشیدن مان را خود بسازیم.
البته به عنوان یک سازنده، معماارن می توانند به خواسته یا آرزوهای
سیاست مداران، کارفرمایان یا شهروندان جامه عمل بپوشانند، ولی مهمترین چیزی که
معماران با آن درگیر هستند این است که معماران پیشنهادهایی را به جامعه ارائه می
کند تا با بتواند در جهت رسیدن جامعه به آن چه که می خواهد باشد، سطوح مشارکت و
فرم های ساخته شده یاری رسان و حمایت گر ایفای نقش کند.