لودویک میس ونده روهه بر روی احجام و فرم ها تاثیر گذار بود. این معمار آلمانی-آمریکایی در زندگی طولانی و پرفایده ی خود توانست ایده های فکری خود را با معماری تجربه کند. او در طول فعالیتش حداقل پنج بار رویکرد طراحی خود را تغییر داد و حاصل آن، گونه های متفاوتی از معماری بود. در جوانی با دفاع از استاندارد سازی شروع به کار کرد، دوره ای به مینیمالیسم روی آورد، دوره ای شکوهمند بودن معماری را هسته ی آن میدانست و در نهایت با اعتقاد به رویکردی فلسفی به مسیر خود پایان داد. تنها اصل پایدار در زندگی او جستجوی مداوم برای یافتن سوال ها یا مشکلات زمانه ی خود بود. "معماری اراده ی یک دوره است که در فضا ترجمه شده است." این تغییرات بی امان فکری ریشه در تلاش بی پایان او برای یافتن حقیفت دارد. زمان تغییر کرد، مسائل تغییر کردند و سوال های معمار نیز دچار تغییر شدند. میس با عریان کردن معماری و نگاه به خالص ترین شکل آن، تصویر متنی بزرگتری را از دور مشاهده کرد. او اگرچه بسیار منطقی بود، اما تاکید داشت این موضوع بسیار فلسفه محور است و به محتوای زمان مربوط میشود. او گفت: "این دستاورد معمارانه نیست که باعث میشود ساختمان های گذشته به نظر ما پر اهمیت بیایند. بلکه این واقعیت که معابد باستانی، فصر های رومیان و کلیسا های جامع قرون وسطی اثر شخصیتی مجرد نیستند و در واقع خلاقیتی حاصل از کلیت آن دوره هستند ما را تحت تاثیر قرار میدهد."او معتقد بود معماری از طریق یک کل حاصل میشود. و این کل تنها منحصر به پلان نیست. بلکه ساختار و فرم نیز همراه با پلان قطعاتی متصل به هم را میسازند. "معماری زمانی آغاز میشود که دو آجر را به دقت در کنار هم قرار دهید. اصالت فرم، ارزش عملکرد و جوهری از مصالح."