یایویی
کُوساما، هنرمند 90 ساله ی ژاپنی است که در دوران جوانی و قبل از اینکه در سال 1957
به نیویورک عزیمت نماید، ابتدا تحصیلات آکادمیک خود را در رشته نقاشی دانشگاه کیوتو به اتمام
رساند. او سعی نموده است که در آثار خود، طرح های نقطه ای را در قالب الگوهایی افراط گونه،
در معرض نمایش عموم قرار دهد و در کنار کار هنری، به برپایی جنبش ها و
اعتراضات ضد نظام مالیاتی ناکارآمدی که قابلیت بازتوزیع سرمایه را ندارد نیز بپردازد. کار او شامل نقاشی، طراحی، مجسمه سازی،
پِرفورمنس آرت و همچنین ادبیات، مد و طراحی محصول است. بسیاری از آثار او در برترین نمایشگاه های سراسر دنیا به نمایش در آمده که آخرین آن ها، گالری دیوید زوئِرنر نیویورک در دسامبر 2019 است که به نمایش نقاشی ها، مجسمه ها و اتاق های آیینه ی او پرداخت. باید خاطر نشان کرد که او از سال 1977 تا کنون، در آسایشگاه روانی ژاپن زندگی می کند.
روزانا
گرین اِستریت مصاحبه ای اختصاصی را با یایویی کُوساما، به شرح زیر ترتیب داده است:
چه
زمانی در زندگی شخصی خود احساس خوشبختی نموده اید؟
من همیشه زمانی که مشغول انجام کاری هستم، احساس خوشبختی می نمایم.
بزرگترین
ترس شما در زندگی چیست؟
تنهایی.
اگرچه من از مرگ می ترسم اما می خواهم روحیه خودم را به اندازه کافی حفظ کنم تا از
این امر نترسم.
اولین
خاطره شما چیست؟
به یاد
می آورم زمانی را که دختر بچه کوچکی بودم و با انگشتان ظریفم طرح های نقطه ای را
روی کاغذ نقاشی می نمودم.
کدام شخص زنده را بیشتر تحسین می نمایید و چرا؟
من در
90 سالگی به سر می برم در نتیجه تمام افرادی را که روزی در زندگی تحسین نموده ام
در حال حاضر دیگر زنده نیستند.
بیشتر از همه نسبت به کدام یک از صفت های شخصیتی خود اظهار تاسف می نمایید؟
زمانی
که مشغول انجام کاری نیستم، افکاری به سراغم می آید که می تواند به شدت من را درهم
شکند.
بیشتر از همه نسبت به کدام یک از صفت های شخصیتی دیگران اظهار تاسف می نمایید؟
خشونت و بی تابی
گذشته
از این، گران ترین چیزی را که تا به امروز خریداری نموده اید، چیست؟
نیاز چندانی
به ثروت و دارایی ندارم.
ارزشمندترین
دارایی شما چیست؟
نقاشی
بعدی من.
بیشتر
از همه نسبت به کدام قسمت از ظاهر خود احساس خوشایندی ندارید؟
هیچ کدام.
انجام چه کارهایی منجر به برانگیختن احساس گناه در شما می گردد؟
خوردن
کیک.
اگر می توانستید
چیزی را که منقرض شده است دوباره به زندگی برگردانید، در آن صورت انتخاب شما چه
بود؟
نمی دانم
که آیا می خواهم چیزی را برگردانم یا نه، اما می خواهم سلاح های هسته ای در زمان زنده بودنم منقرض شوند.
کدام
کتاب زندگی شما را تغییر داده است؟
هنگامی
که جوان بودم شانسی نصیبم شد و با کتابی از نقاشی های جورجیا اُکیف آشنا شدم و تحت
تاثیر آثارش بودم که شبی خواب دیدم از خانه و خانواده فرار کرده ام و رهسپار
آمریکا شده ام و هیچ کسی را نیز در آنجا نمی شناسم. از این رو بعد از دیدن نقاشی هایش
نامه ای به او نوشتم و او نیز با مهربانی و سخاوتمندی پاسخ داد. درواقع نامه او
شجاعت لازم برای عزیمت به نیویورک را به من داد.
بدترین
چیزی که کسی تاکنون به شما گفته است، چیست؟
مادرم نمی خواست
که من یک هنرمند شوم. از این رو هنگامی که به نیویورک رفتم، او به من گفت که هرگز
به خانه پدری بازنگردم.
بهتر
است هدیه بدهید یا آن که دریافت نمایید؟
ترجیح
می دهم که هدیه بدهم.
آیا در
زندگی به پدر و مادر خود بدهکارید؟
نه
زیاد، من دوران کودکی بسیار بدی را تجربه نموده ام. پدرم فرد وفادار و پای بندی به
زندگی نبود و مادرم نیز فردی به شدت عصبانی و خشن بود.
بزرگترین
عشق زندگی شما چه کسی یا چه چیزی بوده است؟
عشق به
بشریت و جهان است که پیوسته انرژی لازم برای انجام کارهای هنری را به من می دهد.
احساس
شما نسبت به عشق چیست؟
به هنر
من نگاه کن: در تمام عمرم عشق را از طریق هنر بیان نموده ام.
چه چیزی عامل بیدار ماندن شما در شب است؟
من شخصی
هستم که معمولا خواب و آرام ندارد. درواقع اغلب شب ها طراحی می کنم و می نویسم.
مایلید
چه ترانه ای در زمان تشییع جنازه شما پخش گردد؟
آهنگی
ساخته خودم با عنوان اعتیاد به خودکشی در منهتن.
یک جوک
برای ما تعریف نمایید.
من جوکی
بلد نیستم که تعریف نمایم اما کدو تنبل همیشه باعث لبخند زدن من شده است: آن ها
بامزه ترین سبزیجاتی هستند که تاکنون دیده ام.