کریستو ولادیمیرو جاوواژف (Christo Vladimirov Javacheff) معروف به کریستو، هنرمندی بلغار که بیشتر از همه به واسطه ی بسته بندی ساختمان هایی از جمله
رایسش تاگ در برلین و
پون نوف در پاریس شناخته می شود، در 84 سالگی و به مرگ طبیعی در آپارتمان خود در گذشت. این هنرمند به دلیل اتصال های بزرگ مقیاسی که در دهه ی 1960 به همراه همسرش ژان کلود انجام داده بود شناخته شد. این اتصالات شامل بسته بندی رایسش تاگ با 100000 مترمربع پارچه ی نقره ای می شود که به مدت دو هفته و با استفاده از 15.6 کیلومتر طناب آبی به ساختمان گره خورده بودند. آنها یک برج قرون وسطایی و یک چشمه در اسپولتوی ایتالیا را در سال 1968، یک بخش 250 متری از دیوار های آئورلیای رم در سال 1974 و پل پون نوف در پاریس را در سال 1985 پوشاندند. در بیانیه ای از دفتر کریستو اینطور آمده است "کریستو زندگی اش را به بهترین و کاملترین نحو ممکن گذراند. نه فقط با رویابافی از آنچه که ناممکن به نظر می رسد، بلکه با تحقق بخشیدن به آن ها. آثار هنری کریستو و ژان کلود انسان ها را در سطح جهانی با تجربیاتی مشترک رو به رو می کند؛ تجربیاتی که همواره در قلب و ذهن آنها باقی خواهد ماند."
کریستو پس از مرگ همسرش در 18 نوامبر 2009 همچنان به فعالیت هایش ادامه داد. در سال 2018، پروژه ی The London Mastaba را در دریاچه Serpentine لندن نصب کرد؛ این سازه از مجموعه ای گسترده از بشکه های رنگی تشکیل شده و نمایان گر تجربه ی 60 ساله ی او در کار با بشکه های انبار شده است.
آخرین پروژه ی او،L'Arc de Triomphe، پوشاندن Arc 'Triomphe در پاریس با 25،000 متر مربع از پارچه قابل بازیافت نقره ای و 7000 متر طناب قرمز بود که دفتر کریستو می گوید به امید تکمیل آن تا سال آینده، پروسه ی ساخت آن را ادامه خواهند داد.
"آرزوهایی برای کریستو" و "L'Arc de Triomphe" در پاریس همچنان برای 18 سپتامبر تا 3 اکتبر 2021 در مسیر اجرایی شدن هستند. نمایشگاهی از آثار کریستو و ژان نیز در مرکز جورج پامپیدو، یکم ژانویه، در پاریس افتتاح می شود.
کریستو و ژان کلود هر دو در 13 ژوئن 1935، در بلغارستان به دنیا آمدند. کریستو داستان زندگی و توضیحاتی در مورد برخی آثار شناخته شده اش را در یک فیلم اختصاصی که سال گذشته فیلم برداری شد توضیح داده است. او در یکی از فیلم ها می گوید: "من در بلغارستان متولد شدم و 10 ژانویه ی سال 1957 از فشار کمونیست ها به غرب فرار کردم و نوامبر 1958 با ژان آشنا شدم. ما بین سالهای 58 تا 64 در پاریس زندگی کردیم. من خیلی فقیر بودم، استودیویی نداشتم و در یک اتاق زندگی می کردم. کارم را با قوطی های کوچک رنگ صنعتی شروع کردم و به مرور با بشکه های کوچکتر و سپس با بشکه های واقعی ادامه دادم؛ این زمانی بود که یک گاراژ را در خارج از پاریس اجاره کرده بودم."
کریستو می گوید: "آثار هنری تندیس گون معنای خاصی ندارد و امکان انجام هر تفسیری از آن ها وجود دارد. من و ژان همیشه در پایان کار با خود می گفتیم که نمیدانیم این پروژه چیست. هر تفسیری از آن مشروع است. چه نقادانه ترین و چه مثبت ترین آنها. به همین دلیل است که از این پروژه ها لذت می برم. آنها ابعادی وسیع دارند که میتواند همه چیز را به خود جذب کند."