جهان وطنی به این معناست که ما مسئولیت هایی در قبال
دیگران داریم، پس منطقی است که بپرسیم این مسئولیت ها چه هستند. . . انسان ها
نیازها و علایقی بنیادی دارند برای اینکه وجودی شریف و والا داشته باشند، ان طور
که واقعا در شان وجود انسانی ان هاست و ارزش زیستن دارد، مطمئنا یکی از ان چیزهایی
که باید انتظارش را داشته باشیم این است که به صورتی جمعی این مسئولیت را بپذیریم
و اطمینان پیدا کنیم که هر کسی ان چیزهای ضروری را در اختیار دارد.
معتقدم که بهترین راه برای رسیدن به پیشرفت واقعی در این دوره، تمرکز بر این نکته
است که اطمینان پیدا کنیم کشورمان با مسئولیت پذیری و به طریقی که منعکس کننده ی
منابع و توانمندی هایش باشد در جمع ملل رفتار کند. . . البته این تنها تعهدی نیست
که شما دارید، چون تلاش برای اینکه کشورتان کاری بکند به این معنی نیست که کشورتان
این کار را می کند، اگر کشورتان هیچ کاری نمی کند، مسئولیت خودتان را انجام نداده
ایدو مسئولیت شما عبارت است از ادای سهم منصفانه تان از تعهد جمعی.
پرسشی که مطرح می شود این است که تعهد جمعی به چه میزان است؟ من می گویم به ان
میزان که تضمین می کند هر کسی برای رسیدن به یک زندگی انسانی مطلوب و ابرومند، سعی
می کند . . .
ان جهان وطنی ای که من بر ان صحه می گذارم و تاییدش می کنم، نه تنها واقعیت
جانبداری انسانی را جدی می گیرد، بلکه بر حق ما در این کار هم تاکید می کند. اگر
سهم منصفانه تان در تامین امکانات اساسی دیگران را فراهم کردید، ایرادی ندارد برای
کسانی که به ان ها اهمیت بیشتری می دهید، کار بیشتری انجام دهید. . .
به محض اینکه بپذیرید جای موجهی برای جانبداری وجود دارد، جایی برای اینکه با
خانواده تان بهتر از دیگر افراد جامعه تان و با مردم جامعه تان بهتر از مردم جوامع
دیگر رفتار کنید، ان وقت می توانید ادامه دهید و بگویید:"اما با این همه، این
نیاز انسانی براورده نشده عظیم هم وجود دارد. . . بنابراین ما تعهد داریم، تعهد
جمعی داریم که در این زمینه بکنیم. . ."
حال این پرسش به وجود می اید که ایا واقعا ممکن است به اندازه کافی به دیگران کمک
کنیم؟ باید بیشترین تمرکزمان روی استفاده از نفوذ سیاسی مان در جوامع دمکراتیک
باشد تا حکومت های خود را به طرف کاری که باید انجام دهند سوق دهیم. کاری که باید
انجام شود این است که اطمینان پیدا کنیم به صورت جمعی سهم منصفانه خودمان را ادا
نماییم. . .
واقعیت این است که ما ناچاریم بفهمیم که چگونه در دنیایی زندگی کنیم که در ان،
مسئولیت هایمان فقط متوجه چند صد نفری که می توانیم با ان ها روابط متقابل داشته
باشیم و ببینیمشان نیست، بلکه در قبال شش، هفت میلیاردی که نمی توانیم ببینیمشان و
فقط با راه های غیرمستقیم می توانیم بر ان اثر بگذاریم، هم مسئولیت داریم. . .
جهان وطن گرایی به این قصد بوده که پاسخی به این چالش باشد. . . نمی توانید به طرف
صد نفر دوروبر خود عقب نشینی کنید، نمی توانید دلبسته و جانبدار گروه کوچکی باشید
و زندگی اخلاقی تان را در همین دایره سپری کنید. این به لحاظ اخلاقی مطلقا جایز
نیست. ولی شما نمی توانید افراد محل زندگی تان را هم رها کنید، چون این کار شما را
از انسانیت تان خیلی دور می کند. پس ناچاریم که یاد بگیریم چگونه هر دو کار را
انجام دهیم.