در کتابخانه های امریکایی ای که از رده بندیِ دهْ
دهیِ دیویی استفاده می کنند، همه دانش بشریِ مکتوب، به دو دسته ی ساده تقسیم شده
است: داستان و ناداستان.
کتابدارها این امکان را داشته اند رده بندی ای به کار گیرند که کتاب ها را به
"حقیقت" و "ناحقیقت" تقسیم کنند، ولی این امر مصداق اهانت به
کسانی است که معتقدند داستانْ حقیقتِ خاص خودش را بیان می کند و ان هایی که
معتقدند نباید بعضی از کتاب ها را حاوی "حقیقت" قلمداد کنیم. هرطور نگاه
کنیم، "ناداستان" عنوان خیلی ایمن تری برای دسته دوم کتاب هاست.
تقسیم به داستان و ناداستان اما این طور القا می کند که برایمان روشن است داستان
چیست، اما نهایتِ انچه درباره ی همه دیگر کتاب ها از ما برمی اید ان است که به
نحوی برچسبشان بزنیم تا معلوم باشد از دسته ی اول نیستند.
در فیلم، "داستان" قاعده است، سیاقی است که هر چیز دیگری را تعریف می
کند، برخلاف کتابخانه ها، در عالم فیلم های تجاری، علاقه چندانی به ناداستان نمی
بینیم. وقتی فیلم نامه نویس ها، کارگردان ها، تهیه کنندگان، بازیگران، منتقدان و
تماشاگران از "حقیقت" یا "واقعیت" در فیلم حرف می زنند،
ارجاعشان خیلی هم به جهان بیرونی، یعنی جایی که حقیقت یا کذب را می توان ازمود،
نیست؛ این ها حرف از نوعی حقیقت هنری می زنند که تعریف ان به این اسانی ها نیست و
اثباتش حتی از این هم سخت تر است.
سعی استنلی کوبریک، هنگام ساختِ 2001، این بود که با دقت و موشکافی فراوان، به
واقعیت های انچه از سفرِ فضایی می دانستند وفادار بماند. ان هم در 1968 ـ یک سال قبل از انکه اصلا کسی
قدم به ماه گذاشته باشد.
کوبریک می دانست از انجا که در فضا، هوایی نیست، لزومی هم ندارد سفینه اش
آیرودینامیک باشد؛ از انجا که در فضا، صدایی نیست، بیشتر فیلم باید بی دیالوگ پیش
برود و از انجا که در فضا، جاذبه معنایی ندارد، حرکت باید عجیب و غریب و
"غیرطبیعی" باشد.
اولین فیلم جنگ ستارگان هشت سال بعد از به واقعیت پیوستن سفر به فضا اکران شد. با
این حال، جرج لوکاس تصمیم گرفت فیلمی بسازد که می شد ان را فیلمی علمْ ستیز شمرد
که وقعی به هیچ یک از پایه ای ترین واقعیت ها نمی گذاشت. هر جایی که شخصیت ها می
روند، جاذبه ای مثل جاذبه ی روی زمین در کار است و مشهورترینِ صحنه های مبارزه ی
فیلم وفادار به آیرودینامیک هواپیمای زمینی است و نه به انچه ان زمان از حرکت
واقعی سفینه ها در خلا فضا می داسته اند.
استنلی کوبریک به واقعیت ها احترام گذاشت، جرج لوکاس ابدا. محبوبیت نسبی هر دو
فیلم نشان می دهد مخاطبان چه کم به واقعیت ها اهمیت می دهند و چه زیاد داستان را
ترجیح می دهند.