عبارت
مِمِنتو
موری memento
mori یک عبارت لاتین باستان است که معنای این است: "به یاد داشته باشید که شما فانی
هستید". مردم روم از این روش نه برای نشان دادن رویکردی سرنوشت ساز به مرگ
بلکه به عنوان راهی برای ارزیابی زندگی استفاده کردند.
چند
قرن بعد، وقتی به شرایط فعلی خود می رسیم که جهان به رقمِ دلهره آورِ 2 میلیون مرگ
و میر ناشی از بیماری همه گیر کویید 19می رسد،
"ممنتو موری" بیش
از هر زمان دیگری مطرح است.
تلاش
ما در این نوشتار، بررسی معانی تاریخی و نمادین این فضاهای مقدس یا آرامستان هاست
که اجتناب ناپذیر بودنِ مرگ را برجسته می سازند.
آرامستان
ها به عنوان مکانهایی شناخته می شوند که از هویت های مختلف استقبال می کنند و نمایانگر
فرهنگ خاصی هستند. آنها بیش از هر چیز مکانهایی از جنس خاطرات اند که ریشه در
تجارب مکانی، زمانی و جسمانی دارند که با توجه به موقعیت مکانی پرورش می یابند.
آنها فقط مکانی برای استراحت تن نیستند، بلکه مکانی برای کنش هستند، جایی که موقتی
بودن مرگ پردازش می شود، جایی که خود مردگان نقش اجتماعی پیدا می کنند که در آن رویدادهای
بیولوژیکی جایگزین تشریفات می شوند.
در
بسیاری از فرهنگ ها، آرامستان ها مکان هایی مقدس اند که هنگام عبور مردم از آنها
به رفتار خاصی احتیاج است. منظره ای آرام به معنای آماده سازی و تغییر وضعیت در
هنگام عبور از دروازه های آن است و دقیقاً به همین دلیل است که فیلسوف مشهور
فرانسوی، میشل فوکو، آنها را فضاهای هتروتوپیک می داند.
کلمه
هِتِروتوپیا
از ترکیب هِتِرو
به معنای "متفاوت، دیگر" و توپوس به معنای "مکان" می آید. این
اصطلاح از دهه 1920 در پزشکی و زیست شناسی به کار می رود تا به تشکیل بافت های آلی
در مکان های غیرمعمول اشاره داشته باشد در حالی که تاثیری در عملکردِ اندام هایِ
محلِ رشدِ خود نداشته باشد. بنابراین بر اساس این مفهوم، آرامستان ها را می توان
فضاهایی در نظر گرفت که در طبقه بندی های معمولی قرار نمی گیرند چون دارایِ نقشی
انحرافی، تغییر تجربه هایِ عرفی ما و برانگیختنِ فضایی عجیب حتی در یک بافت شهری
هستند.
با
این حال حتی قبل از اینکه این مکان ها بخشی از منظرِ شهری باشند و به عنصری مشخص
از فضای شهری تبدیل شوند، راه های دیگری برای دفن مردگان وجود داشت. بسیاری از
مطالعات ثابت می کنند که ازعصر نوسنگی همواره نگرانی هایی در پی اجسادی که در
غارها یا میان سنگ ها قرار میگرفتند، بود. قرن ها بعد، با پیشرفت مسیحیت در اواخر
قرن هجدهم، دفن اجساد در نزدیکی یا داخل کلیساها شروع شد که به طور عمده، نمادی از
تداوم معنوی مورد نظر در زندگیِ پس از مرگ بود.
در
این دوره، همانطور که خود فوکو اظهار داشت، ما شاهد توسعه آنچه او "ترس شهری"
می نامد، هستیم. یک اضطراب عمومی نسبت به شهر که منجر به آغاز تغییر شکل آرامستان
ها می شود. در شهر ترس از کارگاه ها و کارخانه های در حال ساخت، انباشته شدن مردم،
خانه های بیش از حد بلند، جمعیت بیش از حد متراکم، ترس از بیماری های همه گیر شهری
و به ویژه از آرامستان هایی که نه تنها تعداد آنها افزایش می یابد بلکه گویی درحال
حمله به شهر هستند، وجود داشت. اما همچنین اعتقاد غالب بر این بود که این مکان ها منبعی
از آلودگی بیماریهای عفونی است و آنجا بود که "وسواس از مرگ به عنوان یک بیماری"
بوجود می آید. ظاهراً مردگان، کسانی هستند که بیماری را برای افراد زنده به ارمغان
می آورند و حضور و مجاورت آنها در کنار خانه ها، کلیساها و حتی تقریباً در وسط خیابان،
همان چیزی است که خود مرگ را تبلیغ می کند.
این
وحشت های بیشمار که زندگی شهری در شهرهای بزرگ قرن هجدهم فرا گرفته بود، خواستار سیاست
های بهداشتی بودند که خواستار انتقال مجدد آرامستان ها به حومه شهر بودند. بنابراین
این مکان های شهری که می توانستند باعث بیماری، شکل گیری و انتشار اپیدمی یا پدیده
های محلی شوند، مورد بررسی دقیق قرار گرفتند تا اولین مهاجرت بزرگ آرامستان ها به
حومه شهر انجام شود. این زمانی است که آرامستان شخصی سازی شده، یعنی تابوت های
جداگانه، گورهای اختصاصی مخصوص خانواده ها و جایی که نام هر شخص نوشته شده بود،
ظهور کرد. این مدل آرامستان عمدتاً پس از قرن نوزدهم تثبیت شد، همانطور كه فوكو
اظهار داشت، "هر كس حق دارد برای پوسیدن تابوت خود را داشته باشد."
این
گونه بود که " ارتشی از مردگان در حومه شهرها مانند گروهی نظامی که در حال
بازرسی است، ظاهر شدند. زیرا لازم بود این خطر ابدی، مورد بررسی قرار دهیم. بنابراین
آنها در هنگ هایی یکی در کنار دیگری، در دشت های بزرگ اطراف شهرها قرار گرفتند."
از این لحظه به بعد، یک نوع قبرستان با بنای بزرگ با ساختمان های بزرگ پر از نماد
از صلیب ها، محراب ها و سایر ویژگی های مذهبی تأسیس شد. این مکان همچنان مکانی است
که نشان دهنده وضعیت خانواده و میراث و خاطره به جا مانده از آن هاست.
اگرچه
این تیپولوژی آرامستان برای چندین دهه ادامه داشت اما می توان متوجه تغییر جهت اخیر
در مورد این امکانات شهری، هم در ایجاد استراتژی های جدید برای مناسب سازی آرامستان
های قدیمی که دیگر در حومه شهرها نیستند و
هم در راه های طراحی و ایجاد آرامستان های جدید شد.
امروزه
پارکْ آرامستان ها، روز به
روز محبوب تر می شوند که این یعنی آرامستان ها سکولار تر و فاق نمادهای مذهبی می
شوند. مفهوم آرامستان و چشم انداز کسانی که از آن بازدید می کنند، در حال تغییر
است و می توان هدف و تمایل ایجاد این فضاهای بزرگ را به عنوان پارک های عمومی
مشاهده کرد؛ جایی که انواع عملکردهای مهم برای تعاملات اجتماعی و تفریحی ارائه می
شود.
به
عنوان مثال، آرامستان کنگره در واشنگتن دی سی در آمریکا فعالیت های تفریحی مانند یوگا،
چشیدن شراب، سینمای باز و پیاده روی و سایر موارد را آغاز کرده است. به گفته
برگزارکنندگان، فعالیت های آنها سالانه حدود 45000 نفر را به خود جلب می کند. در این
مرحله، شایان ذکر است که این تغییر الگو، عمدتاً نحوه مواجهه با خود شهر را نشان می
دهد، به خصوص اینکه شاید ما بیشتر به مکانهای تفریحی علاقه داریم تا فضای عبادت.
در
این تأمل مختصر در مورد تاریخچه و شکل گیری آرامستان ها در طول قرن ها، مشخص می
شود که نمادها، شکل ها و قرارگیری آنها در بافت شهری چقدر تاریخ خود را به عنوان یک
تمدن نیز نشان می دهد. از سنگ قبرهای کوچک در اطراف کلیساها، تا بلوک های کاملاً
همسوی شهری و حتی مدل های جدیدتر مانند پارکْ آرامستان ها و سایر سازه ها مانند
مکان های سوزاندن جسد و امکانات کمپوست بدن (نشان دهنده تمرکز فعلی ما بر روی محیط
زیست)، هر مدل با نیازها و سبکِ زندگی زمان خود مطابقت دارد.