اول
اینو بپرسیم که چه احساسی دارد که می بینی لیدی گاگا طراحی تورا پوشیده؟
عالی!
وقتی آنها با من تماس گرفتند هیجان زیادی بود. وقتی فیلم را می بینید، کار من فقط
در یک ثانیه، نشان داده می شود. این برای کسانی است که می خواهند آن را ببینند. یا
من الان خیلی متواضع هستم؟ هیجان واقعی از وقتی شروع شد که با واکنش خانواده،
دوستان و سایر افراد دوست داشتنی روبرو شدم. مردم از تلویزیون شروع به تماس گرفتن
با من کردند زیرا آنها می خواستند همکاری داشته باشند. باید بگویم، ایمیل ها، تماس
های تلفنی و پیام ها، زمان زیادی برای نفس کشیدن به من نمی دادند. من چهار روز است
که مشغول پاسخگویی به همه آن هستم.
داستان
چیه؟ آیا می دانستید یا اینکه کاملاً تعجب آور بود؟
فکر
می کنم او یکی از بهترین آرایشگران را در اطراف خود دارد. منظورم این است که گروهی
از افراد برای شکار در اینترنت مشغول کار هستند. من همیشه آن گروه را تحسین می
کردم زیرا بسیاری از طراحان ناشناخته را پیدا می کردند و آنها را به مخاطبان بیشتری
می شناساندند. وب سایت من به مدت سه هفته مدام در حال دریافت پیام های آنلاین بود
و من ایمیلی از هایلی پیساتورا، یکی از دستیاران برندون ماکسول ، عضو "خانه گاگا" دریافت کردم. او از من پرسید که آیا
به همکاری و عکسبرداری برای مجله وی علاقه ای دارید؟ در ابتدا نمی توانستم
ایمیل را باور کنم اما در همان هفته کفش های انتخاب شده به نیویورک رفتند.
آفرینش
های شما یادآور "هم رسش کوبریک و هنرهای زیر مجموعه بی
دی اس ام" است. آیا می توانید در مورد الهام خود چیزی برای من بگویید؟
اول
از همه، من می خواستم مردم پس از سالها کار برای مارک های مختلف، نام من را
بدانند. دوم، بعد از 24 سال طراحی کفش های تجاری، من هرگز تمایلی برای طراحی مخالف
با ارزش های جریانات فرهنگی احساس نکردم. من بسیار تحت تأثیر حمل و نقل مغناطیسی
قرار گرفته ام. نگاهی به اسکیت های غلتکی… که در سال 1760 وارد بازار شدند. تقریباً
200 سال طول کشید تا آنها چرخ های با ترکیبات مصنوعی داشته باشند. حدس می زنم
مسئله همین باشد. این کار برای اسکیت بورد انجام می شود که توسط موج سواران، حدود
دهه 50 راه افتاد. آنها جعبه های چوبی یا تخته هایی با چرخ های غلتکی را اختراع
کردند. اسکیت بورد به قدری محبوبیت پیدا کرد که خیلی زود بسیاری از شهرها زمین هایی
برای اسکیت بورد ساخته شد.
در کنار شگفت زدگیِ من در مورد این اختراع، من درمقابل انواع فیلم های علمی تخیلی
مانند ماتریکس، جنگ ستارگان، مکس دیوانه یا حتی آواتار یا مردان سیاه پوش، کاملا وا می دهم و از فیلم هایی
مانند متروپولیس، 2001؛
یک ادیسه فضایی (و همین طور خیلی از فیلم های دیگر کوبریک) و باربارلا و
همچنین کمیکْ
استریپ هایی مانند سوپرمن، بتمن یا مرد عنکبوتی نیز الهام
می گیرم.
تخیلاتی که مبتنی بر نوآوری های آینده و از جنس آینده است. من همچنین تحت تأثیر
آوانگاردیسم، طراحی های دهه 60 و پیشرفت های فضایی و هنر شگفت انگیز بانداج قرار گرفته ام. توسط این ورودی ها، بنیان
هایی را برای شکل گیری این مجموعه کوچک ایجاد کردم.
چه نوع زن / مردی
را هنگام خلق در ذهن دارید؟
برای
زنی که می داند چگونه و چه موقع آنها را بپوشد. زنی که نقاط آسیب پذیر و بخش های
تقویت کننده ی اعتماد به نفس اش را می شناسد. من قدرت زنانگی را تحسین می کنم که
ناشی از زنی است که خودش را وقف انتخابش می کند.
به موازات همه مردهایی را که به اندازه
کافی حساس هستند و می توانند در رد پای آن زن قدم بگذارند را تحسین می کنم.
آیا
این طراحی ها برای مردان نیز هستند؟ در غیر این صورت، آیا تا به حال کفشی برای
مردان طراحی کردید؟
طراحی
های من برای کسانی است که می توانند با آنها ارتباط برقرار کنند. وقتی صحبت از ترنس
ها، دِرَگْ کویین ها می شود، برای من فرقی نمی کند. در گذشته کفش های زیادی را با
همکاری لوئیچینی طراحی کردم. به دلیل پاشنه های بلندش
معروف است که عمدتا برای دِرَگْ کویین ها ها طراحی شده اند. من دوست داشتم این کار
را بکنم اما برای طراحی کفشی که فقط مخصوص آقایان باشد؟ این جالب نیست! چهار سال پیش
من اولین کفش ورزشی پذیرفته شده را طراحی کردم که دارای زیپ بود. بالاخره زیپ !!!
اکثر مردان می ترسند که به آنها غیر عادی نگاه شود؛ کسانی که اینطور نیستند، در
ساختن سبک خود خلاق اند.
زاویه
شخصی کار شما چیست؟ فتیشیسم؟
نه.
نوآوری برامده از آینده. امروز این ترکیبی نرم بین بانداج و عصر فضا است اما فردا
می تواند موسیقی سیاهان در دهه 70 باشد. الهام از همه جهات می آید.
هر اثر
شما منحصر به فرد است. اگر کسی بخواهد آنها را بخرد چطور؟
من
درخواست های زیادی دریافت می کنم اما هنگام تهیه آنها هیچ نوع تولیدی در ذهنم
نبود. تنها سازه های موجود در کفش در نصب و ساخت آنچنان پیچیده است که من همیشه
آنها را به عنوان جواهرات پوشیدنی و قطعات هنری دیده ام. برای پاسخگویی به همه
درخواستها، من چندین امکان را جستجو کردم اما در نهایت گران بود. همچنین، بیشتر
مردم دوست دارند بتوانند با آنها راه بروند.
آیا
هرگز فکر می کنید که به طراحی معمول کفش بپردازید؟
من
24 سال و برای مارک های مختلف این کار را کردم و ممکن است بسیاری از شما کفشی یپوشید
که من به عنوان فریلنسر برای بسیاری از شرکت ها طراحی کرده ام. با این حال من با
آنچه بازار به مشتریان ارائه می دهد، دیگر کار ندارم و جدا شده ام. همه آنها تقریباً
یکسان به نظر می رسد. کپی از روی یک کپی نسخه برداری شده دیگر آن هم با یک قیمت
ظالمانه در مقایسه با کیفیت. من و بسیاری دیگر از طراحان در حال توسعه بسیاری از
نوآوری های جدید هستیم که با آنچه در فروشگاه هاست قابل مقایسه نیست. من احتمالاً
به طراحی کفش های تجاری ادامه خواهم داد اما در ابتدا می خواهم در ساخت چند قطعه
خاص فوق العاده، ندای قلبم را دنبال کنم.
شما
از 24 سال تجربه طراحی کفش برای مارک های مختلف لذت می برید. آینده تان را چطور می
بینید؟
مثل
همیشه خوشحال! لگد زدن به ارزشهای فرهنگی که به زور به ما تحمیل می شود و تلاش برای
ایجاد لبخندی بدون قضاوت، زیرا ما برای احساس زنده بودن به آزادی خود نیاز داریم و
شاید در همین فواصل است که به این ها فکر می کنم و کفش هایی را طراحی کنم.
شما
4 اثر اصلی دارید. آیا می توانید در مورد شماره 5 که در ذهنتان است چیزی بگویید؟
آنها
سیاه و سفید خواهند آمد. در اینجا دیگر برند شانل الهام بخش نبوده است و من اولین
مورد قابل پیاده روی را رونمایی می کنم.
اگر
بخواهید کسی را در کل دنیا، مرده یا زنده انتخاب کنید، که دوست دارید یک جفت کفش
برایش طراحی کنی، او چه کسی است؟ و چرا؟
فقط
یکی؟... ولادیمیر پوتین. چیزی که بتواند او را به پهلو و به پایین آویزان کند تا
زمانی که تصدیق کند عشق ورزی برای همه یک حق برابر است.