"دشمن مردم"، فیلم بزرگ ویلیام ولمن، نودساله شد. من
"دشمن مردم" را از دو جناییِ کلاسیک دیگر آن سالها، "سزار
کوچک" و "صورتزخمی"، بیشتر دوست دارم. سکانس پایانی فیلم اینقدر
تکاندهنده و نامنتظر است که نمونهاش را در آنچه که از سینمای گانگستری دیدهام،
به خاطر نمیآورم.
فیلم بهطور کلی، همانطور که مورخان سینمای گانگستری هم اشاره میکنند، کمتر از
آن دو فیلم تأثیرگذار بود و عمومیت یافت. از میان صد و خوردهای فیلم جنایی که در
سالهای ابتدایی دههی سی به نمایش درآمدند، اغلب فیلمها متأثر از خطسیرِ رواییِ
"سزار کوچک" بودند تا "دشمن مردم".
شهادتِ قهرمانانهْجنونآمیزِ گانگسترْ ایماژی مطلوب برای پایان راهِ مردِ قانونشکنِ
خشن و دلربای فیلم بود. مخاطبان میتوانستند این ایماژ را با خود بردارند، از سالن
سینما بیرون بیاورند و تا مدتی نامعلوم در زندگیهای عاری از هیجان و قهرمانیگریشان
با آن سَر کنند. "دشمن مردم"، اما، این ایماژ و این نوع شهادت را به آنها
نمیداد.