آهنگساز یونانیْ فرانسوی؛ زانیس زناکیس، با ترکیب
اصطلاحات یونانی باستان "poly"
("بسیاری") و "topos"
("مکان")، یک واژه جدید را برای مجموعه ای از خلاقیت های فضایی خود
ایجاد کرد که صدا، نور، رنگ و معماری را در طول اجراهای زنده با هم ترکیب می کرد. پلی
توپ ممکن است تنها بخشی از علایق و مهارتهای زناکیس در نظر گرفته شود، زیرا شکل
گیری و تجربیات وی او را به آهنگسازی پرکار در زمینه موسیقی و معماری تبدیل کرده
است.
در سال ۱۹۴۷ زناکیس به آتلیه لوکوربوزیه پیوست تا روی
طراحی مهندسی و محاسبات کار کند. او به سرعت استقلال بیشتری در پروژه ها کسب کرد و
شروع به طراحی قسمتهای مهم ساختمانها و توسعه تحقیقات شخصی در دفتر کرد. تلفیق
علاقه خاص او به بازی با نور و سایه، به کارگیری امتیازات موسیقی و ریاضیات به
منظور پیرایش و همچنین رویکرد او در آزمایشات سازه ای، همگی بخشی از تحقیقات او
هستند. این تحقیقات طی مشارکت وی در طراحی صومعه لا تورت (۱۹۵۶-۱۹۶۰) و غرفه
فیلیپس (۱۹۵۸) به اوج خود رسید.
پس از پایان همکاری با لوکوربوزیه در سال ۱۹۵۹، زناکیس به کار خود به
عنوان یک موسیقیدان، آهنگساز و معمار ادامه داد؛ پلی توپ های او بهترین نمونه از
جاه طلبی مادام العمر او در تلاش برای همپوشانی رشته ها است. مفاهیم و تکنیک های
توسعه یافته از طریق این آثار، نقطه شروع بسیاری از تحقیقات معاصر در اجراهای چند
رسانه ای و محیط های همه جانبه محسوب می شود.
پلی توپها به طور معمول با معماری خاص یا یک محوطه باستانی مرتبط
هستند و سیستمی از مختصات دکارتی را که از نقاط صوت (بلندگوها) یا نور تشکیل شده
است، اضافه می کنند. با استفاده از این موضوعات بدیهی، زناکیس برخی از اشکال یا احجام
را با موسیقی و نور ایجاد می کند. بنابراین او شروع به جستجو برای فرم سازی موازی
از طریق ابزار مختلف می کند. اجزای این گروه دیاکرونیک هر کدام به طور مستقل عمل
می کنند که پیوند و کیفیت حس آن، بستگی به برداشت بیننده دارد."
پلی توپ دی مونترال در سال ۱۹۶۷، یک ابزار رسانه ای نصب شده در غرفه
فرانسه بود که برای افتتاح گالری هنری اتاوا، پس از نمایشگاه ۶۷، ساخته شد که شامل
مجسمه و اجرای نور و موسیقی بود. این مجسمه نوری شامل "مجموعه ای هندسی از
کابل های فولادی است که در آتریوم چند لایه یک ساختمان گسترش یافته و ۱۲۰۰ لامپ
فلش به کابل ها متصل شده است". هر ساعت یک بار، به مدت هشت دقیقه، تماشاگران
قادرند حجم هایی ساخته شده از چراغ ها را در مرکز غرفه مشاهده کنند. چراغ ها هر ۲۵
ثانیه تغییر می کنند، اما چشم آنها را به عنوان حرکات مداوم درک می کند. (عکس های ۱ تا ۵)
پلی توپ تخت جمشید در ویرانه های معبد داریوش در ۲۶ آگوست ۱۹۷۱ در ایران
شکل گرفت. در این اجرا که با شروع غروب بیش از یک ساعت به طول می انجامید، انواع
دستگاه های صدا و نور کنار هم قرارمی گرفتند. این پروژه شامل ۲ لیزر، چراغهای
جستجوی نظامی، چند آتش سوزی بزرگ، ۱۵۰ کودک مشعل دار و شش ایستگاه شنیداری متشکل
از هشت بلندگو که هر کدام برای یک قطعه هنری الکتروآکوستیک زناکیس در پرسپولیس
بود. تماشاگران با گذر از یک ایستگاه شنیداری به ایستگاه دیگر، از میان خرابه های
معبد عبور می کنند. (عکس های ۶ و ۷)
زناکیس در این باره می گوید: پرسپولیس نه یک نمایش تئاتر است، نه یک
باله و نه یک اجرای عجیب، بلکه یک نمادپردازی بصری، موازی و تحت سلطه صدا است. به
صورتی که صوت و موسیقی باید کاملاً غالب باشند.
پلی توپ کلانی در اکتبر ۱۹۷۲ در حمام های کلانی، نزدیک سوربن افتتاح
شد و یک نمایش چند رسانه ای بود که درست در طاق حمام ها نصب شده بود. این اجرا
دارای "یک نوار ۲۴ دقیقه ای هشت کانالی شامل موسیقی الکتروآکوستیک و چند صد
عدد لامپ بر روی داربست در سراسر اتاق های زیرزمینی است، که می توانند به طور
جداگانه روشن شوند و باعث ایجاد الگوهای واضح از نور شوند. همچنین سه لیزر با رنگ
های مختلف نیز توسط شبکه ای از آینه های قابل تنظیم در سراسر فضا تابانده می شوند.
هماهنگی فنی بین عناصر مختلف با استفاده از رایانه ایجاد شد و همچنین یک موسیقی
تولید شده توسط کامپیوتر در قطعه هنری اجرا شد. (عکس های ۸ تا ۱۴)
پلی توپ میسنس در ویرانه های میسنس شکل گرفت و در اولین سفر زناکیس
به یونان پس از محکومیت به اعدام در سال ۱۹۷۸ اجرا شد. این پلی توپ اولین اجرایی
بود که از UPIC، که یک
موسیقی رایانه است، استفاده شد. سیستمی که کاربر را قادر می سازد تا با استفاده از
رابط های گرافیکی مانند قلم و تخته الکترومغناطیسی صداهایی را ایجاد کند. UPIC
یک ابزار عادی برای شخصی مانند زناکیس، که معمولاً موسیقی خود را روی کاغذ گراف
ترسیم می کرد، بود. پلی توپ میسنس از نظر سبک شبیه به تخت جمشید بود و شامل کودکان
حامل مشعل، گله های بز رها شده، خواندن و اجرا برای هومر، نمایش روی دیوار، شعله
های آتش، آتش بازی، دو حلقه فیلم و استفاده از ترکیبات UPIC
به عنوان واسط های الکترونیکی جدید او می شد. (عکس های ۱۵ تا ۱۹)
پروژه Le Diatope در سال ۱۹۷۸، واقع در غرفه
ای خارج از مرکز تازه تاسیس پمپیدو در پاریس، افتتاح شد. زناکیس کف را با شیشه
جایگزین کرد و از ۱۶۰۰ لامپ و چهار لیزر که توسط چهارصد آینه قابل تنظیم هدایت می
شدند، برای ایجاد یک محیط معماری همه جانبه استفاده کرد. (عکس های ۲۰ تا ۲۵)