چه زمانی، کجا و چگونه تصمیم گرفته شد که زنان، به طور پیش فرض، به
کارهای خانه رسیدگی کنند؟ حتی بیشتر از آن، چگونه ممکن است که در جامعه سرمایه
داری پیشرفته ما، جایی که دستمزد خط نمادین بین تولید و وابستگی فرد را تبیین می
کند، کارِ خانه به عنوان یک جایگاه طبیعی natural condition پذیرفته
شود، صفتی که از یک سو به وجه تمایز عمده ای برای زنان بدل شده است و از سوی دیگر
مقدر شده است که به ان دستمزدی تعلق نگیرد.
سیلویا فدریچی در کتاب مهم خود کالیبان و جادوگر به دگرگونیهای
عمیقی که سرمایهداری در بازْتولید نیروی کار و موقعیت اجتماعی زنان ایجاد کرده
است، اشاره میکند. انچه در ابتدا شاهدش بودیم نیاز تبدیل کردن بدن زن به ماشین
کار بود و سپس تبیین جایگاه زن به عنوان ابزار تولید بیولوژیکی نیروی کار. سرمایه
داری بر مبنای اعمال سیاست بخش بندی و فاصله گذاری میان طبقه کارگر استوار است و به
موازات مناسبات سلسله مراتبی را نیز بر اساس جنسیت و نژاد ایجاد می کند. سرمایه
داری در قالب یک سیستم، جامعه ی مردسالار را بر اساس پیشْ گذارده های تولیدْمبنایی
نهادینه کرده است که غالب ما درونِ آن آموزش دیده ایم.
با پیشرفت سرمایه داری در قرن بیستم، تقسیم کار و طبقه نیز بر تقسیم
بندی جنسیتی تأکید گذاشتند. اگر جنگ جهانی دوم شرایطی را برای توسعه و گسترش
معماری بینالمللی در سراسر جهان غرب فراهم آورد، تکنیکها و مواد توسعهیافته
توسط صنایع جنگی نیز پیشرفت لوازمی که برای زنان به بازار عرضه میشدند را برای
مدیریت [و انجام ] کارآمد کارهای خانه تسریع نمودند. به این ترتیب، ایده خوشبختی
خانگی متولد شد. اما این تحولات تنهانشینی seclusion زنان و [محدودشدن شان به]
کار خانگی را به پرسش نگرفت و به موازات [امکان] تعامل زنان با حوزه هایی فراتر از
[مسائل مربوط به] کودکان و کارِ خانه را نیز انکار کرد.
در اوایل دهه 70، جنبش "دستمزد برای کارهای خانه" که توسط
گروه بینالمللی فمینیستی ترویج شد و از ایدههای جنبش وُرکیسم ایتالیا ارتزاق فکری می کرد، به این
واقعیت اشاره کرد که مراقبت از کودکان و کارهای خانه برای کار صنعتی ضروری هستند،
زیرا این دو پایه هایی اند که بر مبنای ان ها نیروی کار بازْتولید می شود. این یک جنبش
انقلابی بود زیرا سرمایه داری را با واقعیتی که پیش از این بر تمام زنان روا می شد
رو در رو ساخت و بر ارتباط نیروی کار بارورِ بدونِ مزد با مدل رشد سرمایه داری به
وضوح تاکید گذاشت. همانطور که سیلویا فدریچی اشاره کرده است" جنبش مزد
برای کارِ خانه، کارگرِ خانه را به عنوان سوژه ی اجتماعیِ
حیاتی ای معرفی کرده است که ستون های سازه ی تولید سرمایه داری اند و استثمار کارِ
بی مزدِ زنان و مناسباتِ نابرابر قدرت که بر اساس شرایط بدون مزد زنان بنا شده اند
را به صورت پیشْ فرض در خود نهادینه دارد. ماریاروسا دلا کوستا و سلما جیمز، هر
دو از بنیانگذاران جنبش
مزد برای کارِ خانه، با شیوایی
بیان میکنند که "اگر به شما به صورت ساعتی و در بازه های زمانی معین مزدی
پرداخت نشود، هیچ کس اهمیت نمیدهد که چقدر طول میکشد تا کارتان را به انجام
رسانید."
برخی از فمینیست ها جنبش مزد برای کارِ خانه را در قامت جنبشی که
کارِ خانگیِ زنان را به عنوان یک وظیفه برای آنان نهادینه می کند، به چالش کشیدند.
با این وجود، در هسته این جنبش تلاشی آشکار برای رهایی کارِ خانگی از تعصب جنسیتیْ
سنتی نهادینه شده بود و این افسانه که کارِ خانه "کار زنان" است را به
چالش کشید. این نقد هرگز دوگانگی جنسیتی ـ تقابل بین زن و مرد ـ را در نظر نیاورد،
بلکه تمرکز خواسته هایش را متوجه دولت به عنوان نماینده سرمایه جمعی ساخت؛ از نظر
این جنبش "مرد واقعی از تایین دست مزد برای کارِ خانگیِ زنان سود می
برد".
در سراسر نیمه دوم قرن گذشته، با عادی سازی نئولیبرالیسم در مقیاس
جهانی و گسترش بازار کار جهانی تحت وعده های توخالی نظریه ی نشت اقتصاد یا سرازیر
شدن ثروت trickle-down، انباشت از طریق سلب مالکیت و تفکیک طبقاتی
شتاب گرفت. تحت دستور کار نئولیبرال، سیاست های فمینیستی بر دستیابی به فضای کار و
دستمزد برابر بین زنان و مردان متمرکز شدند و شاید مهمترین درس جنبش
"مزد برای کارِ خانه"
را نادیده گرفتند: شناسایی مشاغل خانگی بدون مزد به عنوان ستون رشد
سرمایهداری.
ما هنوز کشوری را شناسایی نکردهایم که در آن کارهای خانه به روشی
مشابه کارِ مزدی به رسمیت شناخته شده و برای ان پرداخت مالی در نظر گرفته شود.
نظرسنجی اخیر سازمان توسعه و همکاری های اقتصادی ـ
متن در سال 2017 به رشته تحریر در امده است ـ نشان می دهد که کشورهای نوردیک بیشترین
برابری توزیعی برای کار مزدی و بدون مزد را دارا هستند. این نظرسنجی نشان میدهد
که برابری جنسیتی نه تنها شامل زنانی میشود که می توانند به شغل تماموقت دست
یابند، بلکه مردانی که ساعات طولانی کارِ مزدی خود را کاهش میدهند را نیز در برمی
گیرد. اگرچه گزارش سازمان توسعه و همکاری های اقتصادی پیشرفت هایی را در برابری
جنسیتی ارائه می دهد، اما نمی
تواند مرز نمادین بین کار مزدی و بدون مزد را به چالش گیرد و همچنین نمی تواند کارِ
خانگی را به عنوان یک محرک اساسی شیوه های تولید سرمایه داری مطرح نماید.
گزارش آماری سازمان توسعه و همکاری های اقتصادی حاکی از آن است که
ژاپن در مورد تعادل کار دستمزدی و بدون مزد کمترین برابری را دارد. به گفته وزارت
بهداشت، کار و رفاه ژاپن؛ تا سال 2010، درصد زنانی که پس از زایمان به کار خود
ادامه دادند، حدود 46 درصد از کل مادران شاغل بود. در همین گزارش آمده است که از
کل مادران شاغل، 86.6 درصد از مرخصی مراقبت از کودک استفاده کردند در حالی که تنها
2.3 درصد از کارگران مرد مرخصی گرفتند. دادهها حاکی از آن است که زنان ژاپنی برای
ترکیب شغل مزدی با خانهداری دست به ترفندهای بعضا غیرقانونی ای می زنند، این
گزارش همچنین نشان می دهد که تا زمانی که کارِ خانه و مراقبت از کودکان به عنوان
پایه تولید اقتصادی شناخته شود، هدیه رهاییْ بخشِ کار برای اکثرِ زنان چیزی بیش از
یک جام زهر نیست.
آیا راهی برای اصلاح این گسستگی، تناقض و آشفتگی وجود دارد؟ چه می شد
اگر شورشی از درون خود خانه ها ظهور کند و به شبکه ای تبدیل شود که پایه های
سرمایه داری پدرسالار را به چالش گیرد؟
در همین راستا، تلاش گروهی از زنان ژاپنی که از اواخر دهه 90 شروع شد و در سالهای
اول این قرن تقویت گردید، معنای غیرمنتظرهای به وضعیت زنان به عنوان انسان های
خانهدار داد و مفهوم خانهداری را به شکل تجارت آنلاین ارز تعریف کردند. چیزی که
به عنوان یک اقتصاد خُرد تجارت آنلاین آغاز شد، به یک نیروی بی ثبات کننده در
بازارهای مبادلات ارزی تبدیل شد.
موفقیت مالی FX Beauties به توانایی زنان خانه دار در مراقبت از جزئی ترین جزئیاتِ پس
انداز خانوار بستگی داشت؛ توانایی ای که طی چندین سال صرفه جویی پس از جنگ توسعه
یافت. این تانسوها (نامی برداشته از کمدهای چوبی سنتی که در آن پساندازهای هر
خانواده محافظت می شد) یکی از بزرگترین منابع پسانداز در جهان را تشکیل میدهند.
سرمایهگذاری این پساندازها در بازارهای تجاری پرنوسان تا زمانی که ارزش ین برابر
دیگر نرخ های سرمایهگذاری افزایش نمییافت کارایی داشت. استراتژی آنها توسط
معاملهگران حرفهای، بانکها و صندوقهای پوشش ریسک تقلید شد، که همگی ین با نرخهای
بهره پایین را وام میگیرند و قبل از سرمایهگذاری سود با نرخهای بالاتر، آن را
به ارزهای خارجی تبدیل میکنند. در سال 2007 ارزش ین شروع به افزایش کرد و بازده
سرمایه گذاری ها به طور چشمگیری کاهش یافت و باعث از دست رفتن چندین پس انداز
خانواده شد. برخی از کارشناسان تجارت، نقدینگی جهانی global
liquidity قبل از
بحران مالی 2008 را به این تجارت با ین مربوط میدانند.
موفقیت FX Beauties نشان دهنده قدرت عمل
غیرمتمرکز برای بی ثبات کردن سیستمی است که امکان انجام آن اقدام را فراهم می کند.
ماجراجویی این زنان مبتکر ژاپنی را نیز میتوان به عنوان روایتی مثال زدنی از زنان
خانهدار رهایییافته، تضعیف مردسالاری تحمیلشده توسط سرمایهداری و زیر سؤال
بردن تمایز بین دسته بندی های کارِ مزدی و بدون مزد در نظر گرفت. آنها در قالب یک
کنش جمعی بنیان ها و شاکله های غیرِ مزدی ای که سرمایه داری را حفظ می کنند از
پایه متزلزل ساختند و کارِ خانه را به یک نیروی مالی تعیین کننده تبدیل نمودند.
با این حال، فعالیت آنها همچنین
جلوه ای از قدرت فراگیر پول در جامعه معاصر و موفقیت ها و شکست های ناشی از طمع در
بازارهای سهام است. FX Beauties تصویری
است واضح از تخیل، ناروشنی و غیرقابل پیش بینی بودن روابط انسانی؛ کنش جمعی آنها
کاوشی است بر گستره ای سوبژکتیو و از نظر جنسیتی خنثی و برساخته ایست از امیال و
درونْ یابی های مان.
منابع
ـ Silvia Federici. Revolution at Point Zero.
Housework, Reproduction, and Feminist Struggle. Autonomedia 2012.
ـ Dalla Costa and James The Power of Women and the
Subversion of the Community. Falling Wall Press 1972.
ـ Satyajit Das. Extreme Money: The Masters of the
Universe and the Cult of Risk. John Wiley and Sons, 2011.