از دار بالا رفت، افتاد
نقش زمین شد، قالی
این سطح پر از رنگ و نقش و زندگی، در سکوت، سخن میگوید. سخنانی که
چشمانت را نوازش میکند و تو را دعوت میکند به اکتشاف رازهای نهفته در دلش. فرش
زیبای ایرانی را بشناس.
با وجود اینکه فرش، به عنوان اصلی ترین عنصر موجود و لازم، در وسایل
و مبلمان همه خانه های ایرانی یافت میشود و رابطه ای تنگاتنگ با زندگی روزمره آنها
به طور ناخودآگاه و خود آگاه دارد ولی متاسفانه آنچنان که شایسته و درخور مقام فرش
و پیشینه فرهنگی، هنری غنی آن میباشد شناخته نشده باقی میماند. به راستی که زیبا میگوید
جمشید مشایخی در جواب مرد بافنده که تقاضای تبرک شدن قالی تمام شده با خاک پای
استاد کمال الملک را دارد: (استاد تویی! هنر این فرشه. شاهکار، این تابلوست. دریغ،
همه ی عمر یک نظر به زیر پا نینداختم. هنر، این ذوق گسترده است. و...)
همه ایرانیان در طول زندگی خود
فرشهای زیادی میبینند اما چند نفر از آنها واقعا فرش را میشناسند؟ چند درصد فرش را
میفهمند؟ چند نفر رازهای خفته در دل نقوش، تار و پود،گره ها و سیر تکامل و
اتفاقاتی که در سالیان دور و متمادی برای فرش افتاده را در میابند؟ و چه تعداد قدر
و ارزش واقعی و نه صرفا ارزش مادی فرش را میدانند؟
همانگونه که زنده یاد علی حاتمی با دیالوگ تامل برانگیز جمشید مشایخی
در نقش کمال الملک به این مهم اشاره دارد و رسالت خود در باب ارزشمندی وترغیب به
توجه و شناخت هنر فرش را با هنر فیلم سازی به انجام رسانده، هنر معماری نیز می
بایست در حیطه هنری خود این رسالت را به نحو احسن انجام دهد.
از همین رو باید بستری فرهنگی همچون موزه ها فراهم شود تا این هنر
ارزشمند بهتر شناخته شود. در همین راستا و البته با توجه به نیاز وجود مراکزی
تفریحی که توام با تجربه ای آموزنده و ارزشمند باشند، نیاز به طراحی و ساخت موزه
هایی درخور فرش ایرانی که با فرهنگ و پیشینه غنی مردم ما عجین است در مناطق مختلف
ایران کاملا آشکار میباشد.
طرح مطروحه فرش موزه تخصصی شیراز میباشد که با استفاده از مفاهیم
پایه ای و نقش بسته در ذهن مخاطب شروع به برقراری ارتباط با وی و روند تکامل خود
را برای آشنایی بیشتر مخاطبین و نمایش هر چه بیشتر مفاهیم عمقی و نهفته در ریشه های بنیادین و
تاریخی همچنین سفر در سیر تکاملی فرش طی نموده است.
در این پروژه تلاش شده تا مخاطب صدای فرش را بشنود و در پی ماجراجویی
برای فهمیدن فرش و تاریخ آن با روایت شاعرانه بنای موزه همراه شود.
بی شك
وجود موزه به عنوان
یك نهاد فرهنگی در اجتماع بسیار ضروری است فرهنگ هر جامعه یك مفهوم كلی است و
تمامی ارزشها و یافتههای معنوی مردمان آن جامعه را در بر میگیرد.
پس فرهنگ، میراث هر قومی است كه از پیشینیان بر گرفته شده و در
آن تغییراتی داده شده و به نسلهای بعد انتقال یافته است. فرهنگها و تمدنها مانند
انسان سه مرحله تكامل دارند:
زاده میشوند، كودكی و نوجوانی دارند. كمال مییابند و به پیری
میرسند و بالاخره از میان میروند. خاصیت فرهنگها و تمدنهای پویا و لازم میبیند
از فرهنگهای دیگر میگیرد و آنچه را زائد میداند فرو مینهد و دور میریزد.