ونكوور شهري است در کشور كانادا که به عنوان Suburb در مبحث شهرسازي مطرح مي شود ،يك ايستگاه هوايي در اين شهر با تغذيه بالاسري و سيستم حمل ونقل سريع (Rapid Transit ) آن كه بصورت بالاي سطحي ( Elevated ) اجرا شده وهمچنين طراحي زيباي آن به بازديد كننده ، خاطره اي بياد ماندني را القا مي كند و به حق شايسته اين شهر از نظر ارائه يك طرح زيبا مي باشد.
از جهت ديگر ونكوور ،شهري تاوان پردازنده از نظر اقتصادي در شمال قاره آمريكا با بافت شهري مختلط از نظر كاربري (Mixed-use ) بوده و به مجموعه اي از پاركها ما بين تپه هاي جنگلي انبوه با بافتي فشرده از نظر هندسي در كنار اقيانوس آرام تبديل گرديده است.
ونكوور مي تواند مقايسه اي بسيار جالب با شهر سياتل در صدها مايل در جنوب آمريكا باشد .
عمليات شهرسازي در شهرهاي آمريكا به لحاظ اينكه از نظر فضاي شهري بگونه اي آراسته شده اند ( decent urban space ) كه اين اجازه به مهندسان سيويل داده شده كه خرابي اسكله هاي قديمي را با اهرم قدرتمند شهرسازي ( Urban motorway ) به بستري مناسب در كناره دريا تبديل نمايند.
اما در بيرون از اين محدوده، در شهرهايSuburb با تراكم جمعيتي در اين حد با بافت جنگلي و در كناره دريا ، نياز به حمل و نقل و بزرگراههاي مارپيچ با چشم انداز زيبا و اما گسترش آلودگي محيط زيست و افزايش بي رويه وسائط نقليه را با خود بهمراه دارد .
مجموعه اين گستردگي با وجود تفرجگاهها و پاركهاي حاشيه اي متعدد در آمريكا بسيار به چشم مي خورد.
ونكوور در تلاش است كه اين جاذبه ها را بصورتي پراكنده است در جهت توسعه به مراكز جديد بكشاند .
در همين راستا در جهت بهينه نمودن خطوط پررفت و آمد شهري ، ايجاد يك سيستم مترو ي بالاي سطحي برروي بزرگراه هاي طويل ،غير قابل اجتناب بوده است .
پروژه حمل ونقل سريع مي بايستي مي توانست جاذب و در عين حال امكان پذير باشد . در اين راستا معماران محلي درصدد برآمدند تا طرحي مفيد ارائه نمايند كه نتيجه طرحي شبيه كلاه پوستي ( Busby ) بود كه مي بايستي بصورت كوپل در يك ايست جوابگو باشد .
به همين دليل ايستگاه برنت فورد تون سيتي ( Brentford town city ) از بقيه ايستگاههاي شهرهاي ديگر بايستي متمايز مي بود.
از سوي ديگر يكي از اهداف اصلي ايجاد يك استراكچر جديد و دو طرفه بود كه بتواند از دو طرف مسافرين را به قطار يا به اهداف خود برساند .
در اين راستا طراحان تصميم گرفتند كه بروي خيابان پل زده بطوري كه پله ها و بالابرها در راستا و سطح ريل بروي پل قرار گيرد .
هر پلاتفرم بوسيله يك سايبان منحني شكل پوشيده شده است . سقف ها به ضخامت 2 اينچ و بوسيله چوب قابل انعطاف ، 4 اينچ (mm 100* 50 ( كه اطراف آن با اتصالات چنگالي شكل به يكديگر متصل بوده و فرمي منحني وار و پيوسته ، الوارها را بصورتي ورقه ورقه به يكديگر متصل كرده است . اينها با يك استراكچر اصلي بتني (Concrete ) از وسط بهم وصل شده و روي بتن ها با استيل هاي به رنگ سفيد پوشش داده شده است .
مابين سايبانها در قسمت شكاف بالايي يك شبكه لاتيس (Lattice ) از المنت هاي باريك استيل دو طرف را بهم متصل نموده است و اين قسمت فرونشاننده لرزه هاي زمين ( Seismic (و ارتعاشعات ديگر است .
شكاف هاي بالايي در قسمت مركزي باز بوده اما اطراف پلاتفرم با المان هاو ديوارهاي شيشه اي شكل داه شده محافظت مي گردد كه اين ديوارها بروي هم با المنت هاي ديگري بصورت برشي بهم جفت شده اند .
براي فراهم نمودن پهناي كافي جهت بالابرها و پله هاي دسترسي به سطح پلاتفرم در وسط پلان ، استراكچر بصورت ارگانيك و دلبازي بسط داده شده است كه اين سايبانهاي منحني شكل را بصورت دو پلان درآورد كه طرحان با آناليز كامپيوتري روكشي فلزي را بر روي آن پيشنهاد نمودند .
معماران تصميم داشتند ساختماني بصورت فرانما ( Transparent ) و در حد امكان از نظر ديداري دور از هر گونه پريشاني و درهم و برهمي و در واقع فرمي آگاهي دهنده از سفري جديد با سيستمي جديد را القا نمايند كه دور از يك تمثيل كارآمد در واقع تسهيل كننده عبور قطارها براي دسترسي منظم و دقيق باشد.
همچنين طراحي به نحوي اجرا شده كه براي رانندگان ماشين ها خزيدن بروي شاهراه در زير ايستگاه جديد يك ديدگاهي از زندگي شهرنشيني را القا مي كند.