ـ معماری زبان هم هست، معماری عملا زبان است . . .
پیتر زُمتـُـر: نه به گمان من، معماری زبان نیست، معماری چیزی است برای زیستن، نه یک زبان، مادر من خانه ایی می خواهد که در ان سر کند، به زبان احتیاجی ندارد، ما در زبان زندگی نمی کنیم این غیر ممکن است.
ـ در حقیقت شما نشانگان زبانی معماری را به نشانگان ذاتی و بنیادین اش تقلیل می دهید . . .
پیتر زُمتـُـر: این موضوع حوصله من را سر می برد[او می خندد]، چرا که فکر می کنم کار درست این است که خانه های خوبی بسازم، بقیه، حواشیِ ناراحت کننده است، شاید هم من خیلی پیر شده ام. این خیلی مهم است که ما به تمام این چیزها توجه کنیم، اما این هسته کانونی کار من را شکل نمی دهد، من فلسفه را دوست دارم، اما نه ان فلسفه ایی که توسط معماران بزک شده است و با ان تجارت می کنند، من فلسفه ی فیلسوفان را دوست دارم، برای من این بهتر است.
برای مواجه منطقی و نزدیکتر با بینش زومتور ببینید این دو مقاله را اینجا و اینجا