آیزنمن پروژه موزه ی هنرهای معاصردربرلین را کمی بعد ازفروریختن دیوار برلین درسال1991 طراحی کرد.سایت آن- تنها در شمال تقاطع برجسته ترین و تاریخی ترین معابر برلین ،اَنتِر دِن لیندِن و فِرِدریش استِراس – به وسیله ی تئاتر فوق العاده ی اکسپرسیونیستی ، اثر مکس رینهارتِد ، اشغال شده است.
او یکی از برجسته ترین تولید کنندگان تئاتر در ابتدای قرن بیست و یکم ِ آلمان است. به منظور گرفتن انرژی افسانه ای و رویای رینهارتِد،آیزنمن یک فرم منشوری خلق کرده است که هم یک دنیای متفاوت در خودش دارد وهم آن که، بازتاب همیشگی تحولات و ویژگی های چندگانه ی شهر است.در طراحی آیزنمن(که هیچ گاه ساخته نشد)،ساختمان 34 طبقه ،به شکلی عمودی ،بر روی هسته ی اصلی ، چین خورده است تا بتواند سازنده ی ساختاری سازه ای باشد که تجزیه ،دگرگونی وپیوند دوباره ی خود را به شکلی افقی در بامش تجربه می کند. فرم این اثربا سه عملکرد، اجراشده درموبیس استریب، تولید شده بود؛ فرمی هندسی و سه بعدی، به همراه تنها یک پوسته ی پیوسته است.
در مرحله ی اول،پلان ها از پوسته ای سه گوش تولیدشده بودند که این امکان را می دهد تا اثرپیشرفت پوسته ی خود را به منظور داشتن پوشش خارجی و استحکام سازه ای حفظ کند و پشتیبان های عمودی و جانبی هم داشته باشد.
درمرحله ی دوم نوارها وارونه شدند ،پوسته دوباره سه گوش می شود وخطوط بیرونی این پوسته در فرم آغازین گذاشته می شود.
مرحله ی سوم فضاهای بزرگ عمومی مابین شبکه ی چهارخانه و صفحات کف ، که درحال حاضر درسازه تاشده اند، را با هم ترکیب کرد. دراین ساختمان ، بلندی و فرم چین خورده ی اش ، سازنده ی ذاتی پر ابهت است که بازتاب همیشگی یک پارادایم تغییر یافته ی شهری است.
برای مواجه دقیق تر با مفهوم نوار موبیوس و کاربرد ان در معماری ببینید نوشتار موبیوس را به قلم محمد مهدی معیت
این طرح اجرا نشده را پیش درامدی برای برج هایی می دانند که پس از یازدهم سپتامبر با روی کرد نسبت به فرم نرم و فضای منفی طراحی شدند، اینجا می توانید نوشتاری را مطالعه فرمایید که با این روی کرد به رشته تحریر در امده و این مجتمع را نیز جزیی از مثال هایش اورده