این کتاب کوتاه، ترجمه ی اصلاح شده ای از سه کنفرانس در زمینه ی معماری آمریکا است که کریستین نوربرگ – شولتز در اتحادیه ی معماری نیویورک در سال 1987 ارائه کرد .
این کنفرانس ها، بیشتر بینش هایی را بازگو می کنند که نوربرگ – شولتز در پژوهش های پدیدارشناسانه ی خود، طی بیست سال گذشته ارائه کرده بود . با این حال، تمایل شخصی او در این کنفرانس ها، تلاشِ متمرکز او بر یکی کردن شرح پدیدارشناسانه ی خود از خانه و شهر و بسط ان به فهمی از ساختمان و آپارتمان خصوصا ساختمان های دنیای مدرن و معاصر است . او می گوید که دنیای مدرن دنیایی " باز " است که با گرایش های پایدار، قانون مند و طبقه بندی شده، متعلق به جامعه ی بسته ی سنتی مخالفت می کند . فرهنگ آمریکایی، به طور خاص، دنیایی " باز " را به ارمغان می آورد و مفاهیم وابسته به اِگزیستنس کاملا به جامعه ی آمریکایی ترکیب شده است .
دراین کنفرانس در زیرعنوان " خانه "، نوربرگ – شولتز نشان می دهد که چگونه جفرسون در طراحی خانه ی شخصی اش، مونتیسِلُ، ساخت های مفهومی کلاسیک را در جهتی دگرگون کرد که " گشودگی " را بازنمود کند . جفرسون ایوان ها، پنجره های گسترده و تراس هایی به منظور گشایش فضای داخلی خانه به دنیای طبیعی را به شکلی " پویا " به کار می برد که مشخصه ی کلاسیسیم در سنت پالادین نبود . پیش از آن، او سنتوری ها و ستون های کلاسیک را به کار برد و بیش از آن که بخواهد کالبدی دست نخورده تعریف کند، سعی دارد مسیر ها و فضاهای خصوصی را بازپردازش کند . نوربرگ – شولتز می نویسد " هدف این حرکت، تمایلی برای ساختن بدنه ای خالص و پلاستیک از مفهوم کلاسیکِ سنتی نیست، بلکه مشخص کردن ترکیب فضاها است . دنیای باز آمریکا به این وسیله بیان شد و این مفهوم برای اولین بار به این چنین در ک وعینیتی رسید . " جفرسون اولین معمار در گروه معماران آمریکایی شامل رایت، ونتوری و استرن بود که اثارشان با گشایش و آزادی جنبش تفکر مدرن آمریکایی در ارتباط بود .
دراین کنفرانس کریستین نوربرگ ـ شولتز در زیرعنوان " شهر "، نوربرگ – شولتز تشریح می کند که چگونه مفاهیم زندگی آمریکایی در ساختمان شهر آمریکایی بازنمود پیدا کرده است . شهرهای دنیای قدیم بر مکان، مسیر یا خیابان در شهر اروپایی تاکید داشتند " در جهت این امراست که هدف این جنبش در غالب سیستم های بسته ی مفاهیم توضیح داده می شد . " در شهر آمریکایی، به هر حال، " خیابان به شکل واقعیتی بنیادین درآمده است . " و بدین گونه، چیدمان متفاوتی از مفاهیم اگزیستنس ارائه می کند مانند حرکت، دگرگونی، سیلان، گشایش، آزاد، قائم به ذات، دست یافت . تقدم خیابان در شهر یا شهرک آمریکایی، قبلا در دنیای شهرهای قدیمی همچون ویلیامسبورگ آشکار بود . نوربرگ – شولتز اظهار می دارد که شریان اصلی، خیابان دوکِ گلو سِستِر، خیابانی طولانی و پهن است و " اگرچه این خیابان ساختمانی عمومی در هر دو انتهایش و بازاری چهارگوش در میانه دارد، هیچ احساسی از فضای شهری محصور،موجود در مفهوم اروپایی سنتی وجود ندارد . " او اضافه می کند که " پلان ویلیامسبورگ در ارتباط با اهدافش طرح ریزی شده است اما در عین حال احساس جدیدی از فضایی بی پایان را بیان می کند . "
غلبه ی مسیر بر مکان در شهر آمریکایی، با پلان مشبک به انجام رسیده بود . لوییس مامفورد به تلخی، ازاین عنصر طراحی به شکلی واقعا نهیلیستی انتقاد می کند ، ولی نوربرگ – شولتز از این شبکه دفاع می کند و آن را به عنوان بازنمودی کامل از روحیه ی امریکایی تحسین می کند . کوچه ها و خیابان هایی که به " هیچ کجا " نمی روند زیرا در نیویورک و شیکاگو تعهد آمریکایی به دنیای پویا و بازی را بیان می کند درمردمی که خود هویت و سرنوشت شان را می سازند . گذشته از آن، این شبکه ی شهری خودداری صرف از برتری ناخواسته را ارائه می کند . هر ساختمان یا گروهی از ساختمان ها باید تمایز خود را در استخوان بندیِ برابرِ الگوی شطرنجی به دست آورند .
بعد از بررسی بهترین دیتیل های طبیعی و تاریخی معماری و طراحی شهری آمریکایی ، نوربرگ – شولتز نتیجه گرفت که شهر آمریکایی " جایگزین معتبری بر شهر سنتی اروپایی را به ارمغان آورده است . " این کنفرانس های فوق العاده پیشرفتی را در درک و تفسیر مفاهیم وجودی تعریف می کند که در معماری و طراحی مدرن و معاصر همواره مورد نقد قرار می گرفته است .
اتووود پیش از این مقاله معروف" تفکر هایدگر بر معماری" نوشته کریستین نوربرگ ـ شولتز را در سه بخش
بخش اول ـ جهان، چیزها و زبان هستی
بخش دوم ـ هستی شناسی مکان، شعروارگی سکونت، روح مکان و خاطره جمعی
بخش سوم ـ معماری و بود و باشِ متفکرانه هستنده ها
منتشر کرده است