در دهه ی هفتاد کریستین نوربرگ - شولتز رهیافتی " نو " در تئوری معماری خلق کرد، او مفهوم فضایی را پیشنهاد می کند که انسان و عکس العمل اجتماعی او، مرکزِ تجربه ای خاص را در حیطه ی تفسیرهای فلسفی جای دهد .
او اثبات می کند که فضای معماری، به پذیرفتن انسان های خواهان درک آن و احساس شان نیاز دارد و نباید به جان مایه ای هندسی و منطقی از فضا یا تفسیری ذهنی، ساده شود . نویسنده این انگاره را مطرح می کند که فضای معماری می تواند در غالب عینیتی از مناظر محیطیِ انسان درک شود در این میان سوالی کلیدی مطرح می کند که به همه ی انسان ها مربوط می شود " ما باید چه توقعی از فضای معماری داشته باشیم که اشخاص همچنان انسان باقی بمانند؟ " . در این کار، نوربرگ - شولتز هفت سطح را که وابستگی عمده ای با " فضای وجودی " دارند، مشخص می کند که چشم اندازهای محیط انسانی را شکل می دهد و تعدادی مفاهیم خاص را با این رویکرد و وابستگی موضوعات خلق می کند .
فضا یکی از جنبه های اولیه ی فرهنگ های انسانی است و این موضوع، به شکل بنیان هر گفتمان معماری چه در کارهای تئوری و چه در حیطه ی اجرایی طراحی معماری درآمد . در حقیقت اهمیت فضا در معماری اندک زمانی است که از سوی منتقدان و تاریخ نویسان هنر تایید می شود . این انگاره، میان نویسندگان آلمانی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم نه تنها در معماری بلکه در ارتباط با هنرهای دیگر نیز رخ داد . در کل این گفتمان تئوری معماری در گذار مفهوم فضا، بیشتر در غالب " مطالعاتی در ادراک معماری یا هندسه ی سه بعدی " جای گرفته بود .
در " اگزیستنس، فضا و معماری " کریستین نوربرگ - شولتز به همان گفتمانِ مفهوم فضا باز می گردد که آن را در قامت ابعاد وجودی یا محیط های انسانی می نگرد و رئالیسمی ساده، بر هر دو انگاره ی او از این مفهوم حکم فرماست . او برای نمونه به کارهای زیگفرید گودیون رجوع می کند که سهم زیادی در مفهوم فضا دارد ، اگر چه به ادراکی از مفهوم " فضای وجودی " نزدیک شده است ولی همچنان بسیار واقع گرایانه است . این وابستگی به آن دسته از مطالعات محیط های انسانی که به تفسیری از فرم و فضا ارتباط دارد، اساسا از دانشِ جدیدِ " روان شناسی تجربی " آمده است ؛ در نیمه ی دوم قرن نوزدهم شکل گرفته است که بر اهمیت حس لامسه در ادراک فضا تاکید دارد . نوربرگ - شولتز از همان مطالعات قبلی در این موضوع الهام گرفته بود که مسئله ی فضای " انسانی " را برای صد سال، روان شناسانی همچون داگوبر فِرِی، تارخ نویس هنر و اُتو بوگنو، پدیده شناس فلسفی پیش از این مورد بررسی قرار داده بودند . در این کتاب، نویسنده قصد دارد شکل متفاوتی از ادراک مسئله ی فضای معماری را به خواننده ارائه دهد . در واقع این هدف را با کار پیشین خود " نیات در معماری " در سال 1963نیز دنبال کرده بود . هر دو اثر او درباره ی مفاهیم ذهنی و تجربی همچون " جایگاه وجودی " و " فضای وجودی " سخن گفته است . این پیش فرض وجود دارد که استدلال او در زمینه ی فضا تا قبل از سال 1979 در کتاب " روح مکان، به سوی پدیدار شناسی معماری " کامل نشده بود که او شروع به کاربرد مفهوم " روح مکان " کرد و آن را با جان مایه ی مفهوم " خانه " مرتبط می بیند بنابراین مسکن به چیزی بیش از " سرپناه " دلالت می کند و این رویکرد اشاره می کند ، فضایی که زندگی در آن رخ می دهد، " مکان " است .
" همه ی فرهنگ ها سیستمی از گرایش ها را فراهم می کنند ... ساختارهای خاصی که پیشرفت چشم اندازهای خوب محیطی را آسان می کند ." این رویکرد، خصوصا از صفحات آغازین کتاب که هدف اثر در جهت ارتباط میان دو واقعیت موجود است یعنی انسان و محیط پیرامونش بسیار دیده می شود . نوربرگ - شولتز تلاشی در جهت تشخیص دادن مفهوم فضا در معماری با رویکردی خاص دارد و در واقع دیدگاه نویسنده به ادراک یکی از تئوری های گیج کننده ی معماری یا موضوع فضای معماری شرکت دارد و به واژه ی " فضا " به شکل یکی از جنبه های زندگی اشاره می کند . بدین گونه جان مایه ی " فضای وجودی " تلاشی در جهت جستاری پیوسته از دیگر مطالعات تئوری فضا در معماری می کند که نویسنده آن ها را به دو شیوه طبقه بندی کرده است : " فضای اقلیدسی و دستور زبان آن و بر اساس پیشرفت تئوری فضا بر پایه ی روان شناسی ادراک " . پس ادراک شولتز از فضا با " اِگزیست " آن در ارتباط بود و همچنین او در استدلال خود، هیچ جانب داری از زمان یا فضای ایجاد جنبش های معماری نمی کند و ضوابطی همچون جنبش مدرن، پست مدرن یا کلاسیک معماری در نوشته ی او یافت نمی شود . در حالی که تئوری خود را در میان آنالیز مفاهیم فضا، در سطوحی همچون جغرافیا، منظر، سطوح شهری و مسکونی به همراه تعاملات آن ها با محیطشان خلق می کند . در نهایت باید گفت که کتاب " اگزیستنس، فضا و معماری " شرحی طولانی مدت از معماری وابسته به پدیدار شناسی است که بر پایه ی روان شناسی و فلسفه ی فضا و ادراک فضایِ تاریخ فرهنگی اروپا نگاشته شده است .
این کتاب در سال 1971 با انتشارات اتودیو ویستا در لندن چاپ شد و در سال 1388 با انتشارات رخدادهنر و ترجمه ی محمدرضا شیرازی در اختیار خوانندگان قرار گرفت .
اتووود پیش از این مقاله معروف" تفکر هایدگر بر معماری" نوشته کریستین نوربرگ ـ شولتز را در سه بخش
بخش اول ـ جهان، چیزها و زبان هستی
بخش دوم ـ هستی شناسی مکان، شعروارگی سکونت، روح مکان و خاطره جمعی
بخش سوم ـ معماری و بود و باشِ متفکرانه هستنده ها
منتشر کرده است