برای والتر بنیامین، خاطره ابزار یا دستگاهی برای حفظ و تامین گذشته نیست، بلکه بیشتر شبیه تئاتر است، واسطه ای برای تجربه گذشته، همانگونه که زمین واسطه ایست برای مردهْ شهرهایی که در دلش خفته اند، والتر بنیامین بر این باور است که هر که به دنبال راهی است برای پی جوییِ گذشته ی مدفونش باید خود را همچون حفاری در نظر اورد. او همچنین نویسنده را نیز درگیر امواجی از خاطراتش می داند و همچنین داستان گو را نیز درگیر خاطره یابی و خاطره خوانی.
تصویر پیش امده ـ که به سال 1996 و در سالروز تولد فیلیپ جانسون برداشته شده است ـ نیز تکه روایتی است از هم کناری دو نسل از معماران، نسلی در استانه افول و نسلی در حال نضج گیری، دو نسل که به جهان ها و جغرافیاهای متفاوت و بعضا متخاصمی تعلق دارند، اگرچه همگی شان از سرامدان و بزرگان جامعه معماری و طراحی بوده اند و برخی شان هنوز هم هستند، این عکس روایت های ناگفته بسیاری نیز دارد، لایه های پنهان در این عکس برای هر ناظری که اکنون سرنوشت و سرانجام بسیاری شان را خوانده، شنیده و یا تجربه کرده، خاطره یا شاید تجربه ای وضع خواهد کرد و او را به سرزمینی حد فاصل وهم، رویا و واقعیت خواهد برد و به نوعی با تئاتر معماری گره خواهد زد.
نشسته بر زمین از چپ : پیتر ایزنمن و ژاکلین رابرتسون
ردیف اول نشسته بر صندلی از راست: مایکل گریوز، اراتا ایسوزاکی، فیلیپ جانسون، فیلیس لمبرت، ریچارد مه یر
ردیف دوم ایستاده از راست: زاها حدید، رابرت ای ام استرن، هنس هولین، استنلی تیگرمن، هنری کوب و کوین روشه
ردیف سوم ایستاده از راست: چارلز گواتمی، ترنس ریلی، دیوید چایلد، فرنک گری و رم کولهاس