جایزه پریتزکر سال 2012 به وَنگ شو رسید، اما کار همسر وَنگ شو خانم لو وِنْ یو اصلا دیده نشد و مورد توجه عموم واقع نگردید، به موازات این رخ داد، امار ارائه شده از سوی دیگر مجامع مرتبط با ارزیابی حضور زنان در رشته معماری نظیر "موسسه زنان در معماری" وابسته به ریبا نیز موید این نگاه غیرمنصفانه به زن در معماری است.
دنیس اسکات براون، همسر و همکار رابرت ونتوری در مقاله ی "اتاقی در بالا؟ تبعیض جنسی و سیستم ستاره ای در معماری" تلاش کرد بخش کمی از بی شمار مستند مربوط به این تبعیض را ارائه دهد. اما جایزه پریتزکر 2012 و همچنین انتشار اماری مبنی بر حضور یک زن در میان پنج معمار حرفه ای در بازار کار بار دیگر نگاه ها را متوجه کنه مشکل عظیم خفته در این صنعت نمود.
اوج این نگاه غیر منصفانه و مطلق گرا را شاید بتوان در سخن خانم مارتا ترن از هیات داوران پریتزکر 2012 مشاهده کرد:"هیات داوران با دقت و وسواس بی نظیری دست به انتخاب زد . . . هیات تمام اثار ساخته شده، تمام تلاش های پژوهشی و نوشته ها و تمام دیگر جوایز اخذ شده را مورد بررسی قرار داد و تمامی داده های اماری مرتبط با تمام کاندیداها را نیز بررسی کرد و نهایتا به این نتیجه رسید که ونگ شو شایسته معرفی به عنوان برنده امسال است."
با این حال به نظر می رسد نمی توان حضور و عمق تاثیر ذاتی لیو ون یو بر اثار ونگ شو را نادیده گرفت. ان ها در سال 1997 استودیو اماتور را تاسیس کردند و 13 تا از 14 پروژه معرفی شده در بیانیه هیات داوران کار مشترک این دوست و جایزه شلینگ در سال 2010 نیز به صورت مشترک به هر دوی این معماران رسید. خود ونگ شو نیز بارها و بارها بر علقه اش به کار گروهی و معاضدت خواهی از دیگران در طراحی تاکید کرده است، خود دست اندرکاران پریتزکر هم در یک نگره تاریخی تایید خواهند کرد که نگاهی ویژه داشته اند به دفاتر معماری مشترک، نمونه های ان را می توان در اعطای جایزه به هرزوگ دی مورن (2001) و سجیما و نی شیزاوا (2010) مشاهده کرد. حتی زمانی که لس انجلس تایمز از ونگ شو در مورد استحقاق همسرش برای اخذ جایزه پرسید، او با قطعیت پاسخ گفت بله او حتی یاداور می شود "بدون من هیچ طرحی روی کاغذ نمی اید و بدون او هیچ طرحی روی در واقعیت نمی کشد."
به هر رو در 38 دوره پریتزکر تنها دو دوره نام زنان به عنوان برگزیده امده است و حتما سرامدان پریتزکر بر این ضعف تاریخی خود واقف خواهند بود. مارتا ترن نیز این واقعیت را قبول دارد :"باور شخصی من این است که زنان نتوانسته اند جایگاه درست و حقیقی خود در معماری را بیابند، در این رشته تبعیض های بی شماری وجود دارد و همچنین مشکلات ساختاری عدیده اند، هم در حوزه اموزش و هم در فضای حرفه ای و حتی در صنایع ساخت و ساز هم و این بدان معناست که زنان همیشه بیرون نگه داشته شده اند."
اتووود پیش از این با تمرکز بر معماری ونگ شو، تلاش کرده است به تبیینی نسبی از وضعیت معماری چین رسد، نگاهی کلی به اثار ونگ شو را می توانید در مقاله وَنگ شوُ؛ باستان شناسی اتمسفری کهن برای کشف امر نو به قلم فاطمه موسوی مقدم بیابید
و تدقیق مواضع ونگ شو به عنوان معتبرترین معمار چینی شناخته شده در محافل جهانی در مواجه با شهری شدن، سیاست های توسعه کالبدی، سیاست های کنترل مهاجرت و سنت های معماری بومی را نیز می توانید در مقاله شهری شدن به سبک چینی و بحران تمدنی؛ ونگ شو و معضل تدقیق معماری: معماری خنثی، معلق یا متعهد به قلم استفن اسمیت مشاهده فرمایید،
نوع نگاه آی وِی وِی به مصرف گرایی به سبک چینی و چگونگی مواجه لایه های فکور چین با غرب را می توانید در مقاله آی وِی وِی؛ پاپ آرت و ماهیت زدایی شی دلالت گر از رهگذر جامعه ی مصرفی به قلم فریبا شفیعی ملاحظه فرمایید.
اتووود پیش از این در چهار یادداشت به جنبه های مختلف حضور زنان در عرصه معماری حرفه ای پرداخته است "
"اکثریت خاموش؛ ایا طراحی همچنان باشگاهی مردانه است" به قلم منتقد معروف هنری الیس راستُرن نگاهی دارد به بالا و پایین تلاش های طراحان زن در دنیای مردانه طراحی
زنان مدرسه باوهاوس" به قلم منتقد معروف معماری جاناتان گلنسی که چگونگی نابود شدن نسلی از استعدادهای درخشان معماری در یک جامعه مردسالار و عمیقا سیاسی را تدوین می کند.
"تبعیض جنسی و سیستم ستاره سازی در معماری" به قلم دنیس اسکات براون و با برگردانی از ستاره اردوبادی که تلاشش را بر تشریح سختی های حضور زنان از یک منظر کاملا شخصی و روایت وار نهاده.
"زاها حدید چیست؟" که نگاهی کوتاه دارد به چرایی حضور قدرتمند زاها حدید و پشت سرگذاشتن تمامی سقف های شیشه ای محدود کننده زنان در حوزه معماری