کنده کاری و یا حذف در معماری به طور معمول به مصالح گره خورده، و کاملاً در رابطه با مقیاس که شی را قابل ساخت می سازد، همگن می باشد.( منحنی سازی یک ستون سنگ مرمر) برش بخش هایی از مصالح از یک توده ی ناهمگن موجود یک روش بسیار نابرابر در تولید مصالح قابل ساخت ارائه می دهد. در این مورد، مقیاس مصالح تاکنون پیش از این به همین دلیل و برخلاف یک ستون سنگ مرمر شکل گرفته است. برش مصالح صرفاً یک فیگور طراحی شده و مشتق شده از فرم آن نیست. دو شکل هندسی اولیه به شکل دقیق در قامت اشیا پایه که در آن برش ها ساخته شدند، ارائه می شود.
اشکال ابتدایی در طبیعت سخت و متخلخل هستند، و دیگر اشکال نرم و حجیم می باشند. محدودیت های خاص مانند وزن، تخلخل و محصوریت همه موقعیت مکانی و جهت هر برش را در جسم اولیه تحت تأثیر قرار می دهند. توپولوژی هر برش در رابطه با بخش هایی از ابژه ی اولیه برش خورده، در جایی که تکه های حذف شده در مقابل یکدیگر قرار گرفته اند. در اینجا برش ها می توانند به واسطه ی برخی از مناطقی با تخلخل بیشتر و برش های کوچکتر در طول ناحیه های حجیم تر و ضخیم بزرگتر باشند. و این یک سطح مشخص از کنترل بر بازخورد را ممکن می سازد.
اما نهایتاً در شاخص توده ی اولیه که در آن برش خورده موضوعیت یافته است. بعد از یک مجموعه از این قطعه های کنده شده، آنها بایکدیگر مجدداً سرهم بندی می شوند. نتیجه ی این فرایند عدم تولید است. نه یک شی کامل و به عمد طراحی شده و نه یک شی اصلی که از آن ناشی شده باشد. شکل دادن فرم در این روش رابطه ی مصالح در آنچه که شکل یافته را تغییر می دهد.
هم اکنون به جای مدل معمارانه ای که ارائه شده به عنوان یک ارجاع در ساخت مرحله ای مطرح می شود، که در آن مدل و مصالح همان فرایند هستند. تکه های متفاوت مداوماً تجزیه، ترکیب و یا از مکان حذف یا مجدداً پاک شده اند، و تشکیل یک فرایند تولید بر اساس بی شکلی را ایجاد کرده اند.