فضای منفی از منظر مفهومی در دل واژه های متفاوتی نشسته است که از میان ان ها می توان به وقفه pause، فاصله interval، نابودگی nothingness، سکوت silence، تهی بودگی emptiness و خلا void اشاره کرد، جدا از انکه باید بپذیریم نفی گری negativity به معنای پوچ گرایی nihilism نیست، بلکه می توان بدان وجه مثبت و ایجابی داد و در قامت ناهمسانی زنده و فعالی که امکانی بر تحقق زبان، حدوث تجربه، اتخاذ تصمیم و تکوین قضاوت می گشاید تعبیرش نمود. بایستی این نکته را نیز مد نظر قرار دهیم که به موازات این تنوع معنایی و واژگانی، شاهد تکثر تعبیری متبادر بر این مفهوم نیز هستیم. اتووود سعی می کند در سلسله ای از تکه نوشتارها وجوه متفاوت تبلور فضای منفی را در گستره های متفاوتی از کنش فکری و عینی بازنمایاند.
سید حسین نصر در کتاب هنر و معنویت اسلامی فضای منفی در بافت شهرهای ایرانی را اینگونه توصیف می کند:
جنبه ای از هیچی و نیستی یا خلا در ذات هر نظم مخلوقی نهفته است و ان نتیجه بلافصل این حقیقت است که در حاق واقعیت تنها خداوند است که واقعیت دارد . . . اگر ما به اشیا به عنوان چیزها یا معنای معمول لفظ نظر کنیم، خلا یا ان چیزی که از شیئیت بی بهره است، اثر پژواکی است از خداوند در نظم مخلوق، چرا که به واسطه بی بهره گی از شیئیت به فراسوی همه اشیا اشاره دارد.
بنابراین خلا سمبل یا نشانه ایست که استعلا و حضور خداوند در اشیا را با هم نشان می دهد. هنر اسلامی همواره در جست و جوی ان است تا حال و هوایی فراهم کند که در ان گذرایی و ناپایداری اشیای مادی برجسته شود و نیز عبث گونگی و بی محتوایی اشیا و اعیان مورد تاکید قرار گیرد، اما اگر اشیا کاملا غیر واقعی و به تمام معنا هیچ باشند، موضوعاتی باقی نخواهند ماند تا از ان ها اغاز کرد . . . پس بایستی به هر دو جنبه تاکید کرد، یک وجه بر خلا تطبیق می کند و وجه دیگر بر جنبه مثبت و ایجابی ماده، فرم و رنگ . . . نمونه اشکار ترکیب این دو وجه در سبک اسلیمی است، جایی که فضای منفی و فرم مثبت هر دو نقش کلیدی برابری بازی می کنند.