روتردام اولین شهر اروپایی بود که ایده منطقه اختصاصی پیاده را از شهرهای شمال امریکا اقتباس نمود. این رهیافت در سال 1953 ، و به دنبال تخریب بخش عظیمی از شهر حین جنگ جهانی دوم، در این شهر محقق گردید. پی ایند این وضعیت شهر در حال حاضر به انباشتی از ایده ها، راه حل ها و کنش هایی تبدیل شده است که در جاهای دیگر امتحان خود را به خوبی پس داده اند. شهر به همین ترتیب تبدیل به شهری شده است، نه چندان یک دست، شهری مملو از فرم های عجیب و غریب و ایده های جسورانه.
رم کولهاس و دفتر معماری اش؛ دفتر معماری متروپلیتن ـ که در روتردام مستقر است ـ اخیرا ساختمان دِ روتردام را به اتمام رسانده است، این ساختمان اداری در میان مجموعه ای از اشیا معمارانه ای قرار گرفته است، که خود تاییدی است بر همان ایده انباشت شهری. برج، فرم ساده ای دارد و متشکله ایست از چهار بلک اداری برخاسته از سکویی که ان نیز از زمین بلند شده است، ره یافت فرمی بنا همان ره یافتی است که کولهاس در اثار متاخرش همچون میلستین هال، دانشگاه کرنل و ساختمان بورس شنژن پی گرفته است.
پوشش الومینیومی ممتدی که تمام سازه د رُتردام را برگرفته، یاداور برج های دو قلوی مرکز جهانی تجارت است، پرداخت باریک و بلند این نواره های الومینیومی، عمودیت پروژه را تقویت و انگاره شهر عمودی را تعمیق می بخشد، ایده ای که رم کولهاس جهت تحققش در چندین پروژه گام های اساسی برداشته است.
تامین 70000 مترمربع فضای اداری، 240 واحد مسکونی، 285 اتاق هتل، تسهیلاتی جهت برگزاری همایش، پارکینگ اتومبیل و میهمانی، ترکیبی از برنامه ها را طلب می کند که عملا برابرنهاده نام خود دفتر معماری رم کولهاس است؛ دفتر معماری متروپلیتن. این پروژه هم اوایی عظیمی نیز دارد با شهر نیویرک و تاکید رم کولهاس بر فراتراکم hyper density محقق در "منهتنیسم"؛ ایده ای که او در کتابش نیویرک مهذون (1978) بدان پرداخته است.
درست است که کتاب منقوش به روی جلدی از برج های دو قلوست اما یکی از پروژه هایی که مد نظر قرار می دهد باشگاه مرکز شهر اتلتیک است، پروژه ای که در سال 1930 توسط استارت و ون ولک طراحی شد، نقشه مکعب مستطیلی کوچک طرح 38 بار تکرار می شود، نواره عمودی ان عملا تاکیدی است بر طبقات همکف نسبتا عادی پروژه.
تاکید رم کولهاس بر این پروژه عملا یک نقد پدیدارشناسانه اجتماعیْ فرهنگی واجد ابعاد معمارانه بود که از عناصر متبلور در برنامه ریزی یک ساختمان در یک شهر برای اثبات مدعاهای گسترده تر استفاده شده است. رم کولهاس در مجموع باشگاه مرکز شهر آتلتیک را "اسمان خراشی می داند که در قامت یک چگالنده برسازنده اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرد: یک ماشین برای تولید و تشدید فرم های ایده ال از هم نشینی و هم گرایی انسانی."
این هدف جنبه تعیین کننده فعالیت حرفه ای دفتر معماری متروپلیتن است: [تقویت] مدارای اجتماعی با هدف تحریک تعامل [اجتماعی] از طریق ترکیب برنامه ها.
رم کولهاس در دیگر آثارش نیز روحیه تقویت تعامل اجتماعی را پی گرفته است، حتی در پروژه هایی که بسط افقی داشته اند، او در طرح پیشنهادی اش برای پارک دولاویلت نیز پیکره تکه تکه شده باشگاه مرکز شهر آتلتیک را 90 درجه چرخاند و بر روی زمین پخش کرد، نهایتا محموطه پروژه به نواره هایی از برنامه ها تقسیم شد که هدفشان بر قرار انچه کولهاس گفته است:" به حداکثر رساندن نفوذ پذیری در هر نواره برنامه ریزی شده" می باشد. در این جا هم پروژه که به یک بسط افقی هرزه رو sprawl ولی در عین حال متراکم تبدیل شده است، افزایش تعاملات را پی می گیرد. بر این ره، ایا برج رتردام نیز عملا ردی از منهتنیسم را پی نمی گیرد و به نوعی مانیفستی است معطوف به ایده ال های گذشته رم کولهاس و دیگر ارمان شهرگرایان.