هشدار .....
اگر فکر می کنید که زنان می توانند همانطور شهر را دوست داشته باشند که مردان، پس این نوشتار را نخوانید.
آخر خود نفس دوست داشتن شهر و تجربه زیسته در شهر با زنانگی مقایرت دارد، حداقل با آنچه من در فرآیند اجتماعی شدن آموخته ام.
هر بار که به دوست داشتن شهر فکر می کنم باید به این هم فکر کنم که کجای شهر و کدامین فضایش شرایط حضور مرا دارد؟ که بتوانم دوستش بدارم؟ مگر چه قدر می شود با شهر ماند؟ تازه از لحظه ای که جان می گیرد ما باید از آن بگریزیم و به خانه پناه بیاوریم. هیچ کجای شهر جاذب و پذیرای ما نیست و به هر جایش ایرادای وارد است. و زمان تعیین می کند که کدام فضا برای حضور ما بهتر است.
از منظر زنانه، شب با شهر سر جنگ دارد و همیشه برای زنان یکی از این ها وجود دارد یا شب است یا ما در خیابان هستیم، هر دو با هم جور در نمی آیند.
آخر دوست داشتن شهر خاطره می خواهد،
برای ساختن خاطره باید در شهر باشی، عابر بودن قبول نیست، با گذر از جایی خاطره ای در ذهن نمی ماند، با شهر باید زیست.
خاطره های ذهنی که حد فاصل من و دوست داشتن شهر است خیلی وقت ها بیشتر ذهنی است. گاهی آنچنان ذهنی است که به هیچ وجه ما به ازای عینی ندارد.
اما دست آخر اگر جایی باشد که برایم دوست داشتنی تر باشد، آنجا خیابان ولیعصر است.
خیابان ولیعصر را دوست دارم
به خاطر فضایش، درخت ها و دیدنیهایش، برای جوی های آب عریض و طویلش، برای قایق های کاغذی که می شود ساخت و در جوی آب رها کرد. و بعد زمانی طولانی دنبال آن دوید و ذوق کرد که غرق نشده و ادامه می دهد.
گاهی که سرت را بالا کنی و آسمان را از لابه لابه شاخه های بهم رسیده درختان تماشا کنی، دستگیرت می شود که آسمانش برای بالون آرزوها جان می دهد، خوب است که بالون ها در آسمانش پرواز کنند، و چه خوب است از میان شاخه های درهم تنیده درختان به تماشا بایستی. برای آن مناسبت ها که می شود با هم بود، با مردم بود، خاطره ساخت.
خیابان ولیعصر برای جشن گرفتن چهارشنبه سوری و تحویل سال نو خوب است.
برای جشن جان می دهد، انگار در آنجا برای همه جا هست. برای خنیاگری که مرکز ثقل میدان را به چالش بکشد. برای شور، برای شوق، برای عشق و اشتیاق.
برای فش فشه و آتش بازی
برای نور باران کردن آسمان
خیابان ولیعصر را دوست دارم برای اینکه جان می دهد برای قرارهای عاشقانه ای که می شود در این خیابان گذاشت، خوب است اگر قرار ملاقات جایی مثل اینجا باشد، می شود خیلی منتظر ماند...
اینجا چشم انتظاری کلافه ات نمی کند.
خیابان ولیعصر با همه شلوغی اش دنج و دلنشین است.
می شود خیلی راه رفت بی آنکه نگران تمام شدن راه بود.
در خیابان ولیعصر می شود زندگی را زیباتر دید.
جای جای این خیابان بلند را دوست دارم ....