زمانی که برای اولین بار قصد رفتن به یک کلیسا را داشتم از پیش حضور خودم را تصور می کردم. بارها از کنارش گذشته بودم. ظاهری بسیار شبیه کلیساهای دیگر داشت؛ جداره ای سفید رنگ، کشیدگی به سمت آسمان و البته حضور برج ناقوس.
واردش که شدم به نظرم آمد که به تصورم نزدیک بود. بوی عود، ردیف نیمکت ها، سقف بلند، شیشه هایی آذین شده با ویترای و نوع دعوت نور به داخل. با اینکه فضا برای من بواسطه احساس ورود به مکانی مقدس آرامش بخش جلوه می کرد؛ اما کوچکی مقیاس انسان در برابر بنا را نمی شد نادیده گرفت.
پدر روحانی با جامه مخصوص خودش نزدیک شد. لبخندی زد، خوش آمد گفت و خواهش کرد که بخاطر محدودیت هایی که ابلاغ شده؛ پس از بازدید کلیسا را ترک کنیم...
اما نمی دانم زمانی که به سمت کلیسای نتردام دوهات یا همان رونشان می روم از کدام جهت نزدیکش شوم... شرق، جنوب و یا نه ... احتمالا بایستی همچون یک شی قیمتی چندین بار اطرافش قدم بزنم و لمسش کنم.
در سال 1950 اصلاح طلبان کلیسا، با پذیرفتن هنر و معماری مدرن نیت کردند تا نام خود را از تجمل و انحطاط گذشته پاک کنند. آنها به سراغ استاد بزرگی رفتند که خمیر مایه عصر مدرن مثل موم در دستانش بود. لوکوربوزیه این بنا را همچون مجسمه ای مایل به عروج طراحی کرد.
دیوارهایی ضخیم با انحنایی ملایم که به عنوان یک روش عملی در حمایت سازه های بتنی و نیز بام حجیمِ منحنی، رفتار می کنند. این دیوارها منحصرا به عنوان عناصر سازه ای و تندیس وار ایفای نقش نمی کنند، آنها همچنین به عنوان تقویت کننده های صوتی رفتار می کنند؛ به ویژه در مورد دیوار خارجی شرقی که صدا را از محوطه محراب بیرونی انعکاس می دهد. قابل توجه ترین بخش رونشان، بام منحنی است که به سوی آسمان[عالم روحانی] پوست می اندازد، گویی جاذبه بیشتر به سمت آسمان است تا به سمت زمین.
این بام منحنی، سیالیت را در بالای بنای مذکور نشان می دهد و بوسیله ی ستون های جاسازی شده در دیوارها حمایت می شود، این اتفاق یک شکاف 10سانتی متری را در بین بام و دیوارها ایجاد می کند که به ورود یک تراشه از نور ختم می شود. این بام حقیقتا یک لمحه از تجلیِ مکانیزه شده در کل طراحی رونشان است؛ مقدار انحنای بام، از انحنای بال یک هواپیما تقلید می کند. استفاده ازعلم حرکت اجسام در هوا در طراحی، که با وجودِ تمام کیفیاتِ عظیم و سنگین آن، هنوز سبک وزن به نظر می آید.
نکته راز آلود که از بیرون ذهن مخاطب را درگیر می کند؛ حفره هایی ست که روی جداره کار شده و تنها راه کشف راز آن ورود به این بناست. لوکوربوزیه با حفره هایی که در نما ایجاد کرد؛ نور را در داخل این کلیسا، بوسیله ی مخروطی کردن حفره های دیوار، تقویت کرد. هر کدام از دیوارها با قاب های پنجره های متفاوت می درخشند، که در پیوستگی با دیوارهای تماما سفید، خصوصیات دیوارهای درخشان و نقطه گذاری شده را از طریق تشدید نور مستقیم ارائه می دهد. افکت های نوری، یک نقش نقطه نقطه بر روی دیوار پشت محراب در نمازخانه خلق می کنند، تقریبا شبیه یک شب پر ستاره، روزنه های تنگ که با یک روزنه بزرگتر در بالای صلیب تکمیل شده و یک بسترِ نور را انتشار می دهد، خلقِ یک تجسمِ قدرتمندِ مذهبی و نیز یک تجربه ی تحول. از زمینِ زیر رونشان گرفته تا دیوارهای منحنی و بام هستند که به طور رسمی این کلیسا را محدود می کنند و نشان می دهد که این بنا مستقیما از همان تپه رشد یافته و انحنای بام آن نیز وانمود می کند که بازتابِ همان خمیدگی ست که کلیسا روی آن قرار دارد. با این حال؛ در داخل، دیوارهای خمیده و بام، سرشت ناب این پروژه را زیاد مشخص نمی کنند، در عوض، نور است که مفهوم تجربی کلیسا را تعریف می کند.
اصلاح طلبان کلیسا مناسب ترین فرد را انتخاب کرده بودند.
اگر زمانی وارد رونشان شدم ساعت ها خواهم نشست. پدر روحانی هم محدودیتی نخواهد گذاشت. و مومنانی را نظاره خواهم کرد که خدا را پرستش می کنند و زمانی هم به ستایش معمار بزرگ اختصاص خواهند داد.
کلیدواژه ها: رونشان (و این خبر). لوکوربوزیه