اگر معماری را در یکی از تعاریفش، نوعی ساخت و چیدمان فضا بدانیم، کار هاس و هان در رنگ آمیزی نمای حلبی آبادها در پروژه فاولا در آمریکای لاتین، را نمی توان لزوما هنری معمارانه دانست: در اینجا به خودی خود، نه فضایی خلق شده است و نه چیدمانی در کار است، هیچ کجا جز در چشمان و جز در ذهن ها. اما با دخالت گسترده رنگی در فضا و بر فضا، ذهنیتی که به مادی شدن آن می انجامد، فضا و ادراک حسی آنرا به شکلی رادیکال تغییر می دهد و تجربه زیستی متفاوت کننده و تحول دهنده ای را می سازد. نماهای رنگی شده و پیوستار رنگ هایی که تقسیم هنجارمند و رسمیت یافته واحد های فضایی ( بناها، نماهای تفکیک شده با نشانه های مادی، و اجزای هر بنا) را نفی کرده و با دگردیسی صوری آنها را از خلال پهنه های ممتد، به یکدیگر وصل می کنند. همچون سرنوشت و زندگی مردمی که باید احساس اشتراک و همبستگی را در مادیت رنگی شده در یابند.
این امر، گونه ای نفی فضای سه بعدی، به مثابه فضای شناختی ِ هنجارمند و هنجار دهنده به سود نمای دو بعدی، به مثابه تصویر خیالین ِ آزادی هنری و تخیل آزادی بخش است. گویی ساختمان ها را به نمای بیرونی شان تقلیل دهیم و سطح پیوستاری نماها را به پرده نقاشی تبدیل کنیم: پرده ای که معمارْنقاش آزادانه بر آنها تخیل رنگین خود را می پاشد. همانگونه که در مناسکی همچون جشن رنگ در هندوستان، بدن ها را درون دنیای خیالین رنگ ها فرو می برد.
افزون بر این، ورود رنگ ها نه بر اساس منطق ِ طبیعت شهری شده (فضای سبز، خط افق، رنگ خاک...) بلکه بر اساس ذهنیتی آزاد و آزاد سازنده و مبتنی بر طبیعی زیستی، دست به نوعی تخطی transgression می زند که انسان را به آرمانی روسویی، یعنی چشیدن اندکی از طعم بهشت ِ از دست رفته "وحشی نیک" نزدیک کند.
حلبی آباد، زیر بارانی از رنگ ها، غرق می شود و وقتی از این سیلاب بیرون می آید، رنگ ها را از برون ـ سطح به درون ـ عمق فضا می برد. احساس رنگی، شهر حسی را در تجربه دیداری به شهر فقر تحمیل می کند. هر چند، پرسش مشروع این اســـت: آیا ما در این پروژه با نوعی "بزک" کردن رنگ سیاه بی چیزی و تهیدستی با رنگ های خیالبافانه شادی، سرو کار نداریم؟ پاسخ به این پرسش ساده نیست و می توان در طیفی از یک بدبینی کلبی مسلک تا یک خوش بینی ساده لوحانه، به آن پاسخ داد. اما شاید هم نیازی به پاسخ نباشد، احساس ها و تجارب رنگی، نه در قالب تنگ زبان منطقی شده، بلکه از خلال نظام پیچیده و فرامنطقی زیستی صرفا قابل تجربه هستند و نه اثبات.
کلیدواژه ها : پروژه نقاشی فاولا. هاس و هان