نقطه ی عطفِ حیاتِ حرفهایِ فرای اوتو، برندهی پریتزکر ۲۰۱۵، پنجاه سالِ قبل و در اکسپو ۶۷ مونترآل شکل گرفت. اوتو با همکاریِ رالف گوتبراد متصدیِ پاویونِ جمهوری فدرالِ آلمان بود. او در طراحی این پاویون از یک سازهی چادری استفاده کرد تا تجربیاتش در زمینهی معماری با سازههای سبک را در عرصهای جهانی به نمایش بگذارد. در کنارِ بیوسفرِ فولر (پاویونِ آمریکا) و هبیتات ۶۷ سفدی، پاویونِ آلمان نقشِ مهمی در بازنمودِ روحیهی مدرنِ متاخر در اکسپو۶۷ ایفا کرد: بودپذیریِ تکنولوژی، پیشساختگی و تولیدِ انبوه جهتِ خلقِ سویهای انساندوستانه برای معماری. این مجموعهی چشمگیر در اکسپو ۶۷، نمایشی از اوجِ بهبودگراییِ مدرنیسم و همزمان آوازِ قویِ تراژیکِ آن بود. از آن زمان تا به امروز دنیا چنین نمایش بیهمتایی از معماریِ نوآوارانه را به خود ندیده است.
عقبهی شیفتگیِ اوتو به سازههای کششی، به تجربیاتِ او طیِ جنگِ جهانیِ دوم باز میگردد. او در دورانِ خدمتِ اجباری در نیرویِ هوایی آلمانِ نازی (لوفتوافه) و در مقامِ خلبان، در نزدیکیِ شارترِ فرانسه به اسارت درآمد. در این مدت اوتو با استفاده از مصالحی که در دسترس بود، به ساختِ سرپناههایی خیمهمانند برای زندانیان میپرداخت. او با پایانِ جنگ، این تجارب را در مسیرِ حرفهای معماری دنبال کرد و قابلیتهای آنها را برای کاربست در مقیاسی صنعتی موردِ تحقیق قرار داد.
فرضِ سادهی اوتو دربارهی طراحی، یعنی خلقِ یک معماری با حفظ و پاسداشتِ منابع، هوشِ ساختاری و کارآییِ ساختوساز، در فرهنگِ اندیشهورز و مثبتاندیشِ دههی ۵۰ و ۶۰ با استقبالی گرم مواجه شد. وی بر این باور بود که سازههای پیشنهادیِ او، درست به مانندِ گنبدهای ژئودوزیکِ فولر، راهکاری معمارانه، ارزان، ماندگار و به شدت انعطافپذیر بودند.
حساسیتهای اوتو نسبت به نیازهای انسانِ همیشه در حالِ تغییرِ سبب شد تا او نیاز به وجودِ سازههای موقت را مطرح کند؛ سازههایی که بهراحتی مونتاژ، پیاده و بازیافت میشوند. این سازهها که با اجزای محدودِ خود بهراحتی با هر سایتی تطبیق مییابند، نوعی سادهسازیِ رادیکال از شیوههای سنتیِ ساختوسازند که استحکام و ماندگاری در آنها از ارزش زیادی برخوردار است.
وضعیتِ پیچیدهی توپوگرافی در سایت پاویون و منظرِ زمینِ سهمیوار آن، زیباییِ ذاتیِ روابطِ طبیعیِ ریاضیوار و کالبدی را در خود داشت. فرم پاویون نمودی از بازی با بخش پارچهای سازه و کنترل نیروهای وارد بر آن با مداخلهای حداقلی است. سازه با استفاده از شبکهای کابلی و آهنی از پیش تنیده ساخته شده و غشایی شفاف از جنس پلیاستر آن را در بر گرفته بود. بخشِ پارچهایِ سازه در چند نقطه و با کاوگاههایی قیفمانند با زمین تماس داشت و دوباره از همان نقاط به سمت بالا اوج میگرفت. سیستمِ موردِ استفادهی اوتو از لحاظِ فنی بسیار پیچیده و از منظر مفهومی به شدت ساده بود. در واقعیت پاویونِ آلمان فراتر از یک خیمه -ابتداییترین سازهی بشری- ی بزرگ بود.
در فضایی که از فرمهای محصول فنآوری دیجیتال اشباع شده و در نتیجه سازههایی به شدت پیچیدهتر از پاویونِ آلمان خلق شده است، به سختی میتوان به ستایش مرزهایی پرداخت که اوتو با طراحیاش در عصرِ پیش از کامپیوترها پیشرویِ مهندسان گشود. اما مداقه در وجههی فرمی یا سازهایِ اثرِ اوتو، در واقع بازبینیِ باورِ مهمی است که محرکِ اکتشافاتِ فرمیِ او بود. خواستهی اوتو در هیچ زمانی ساختِ خوراکی برای تمجیدگریِ دیگر معماران و هنردوستان نبود. همانطور که تام مین اخیراً اشاره کرده، این انساندوستیِ تکنولوژیک "رفته رفته و همزمان با ورود به عصرِ دیجیتال معنا خواهد یافت."
پاویونِ آلمان پس از طراحی و ساخت، در مونترآل و تنها برای شش هفته مونتاژ شد. ويديويي از ساخت پاويون آلمان را در اينجا ببينيد.