با وجود سوتفاهم گسترده، تلاش های گِرِگْ لین، کارل چو، دفتر معماران خارجی، اسیمپتوت، یو ان استودیو و دیگر دفاتر معماری اینچنین بر تولید خانواده ها یا گونه های مورفولوژیک معماری ای متمرکز است فارغ از هر نوع ارجاع به سرنمونی از پیش مفروض، این دفاتر، خلاف امد پیشینیانشان، بخش عظیم انگیزه طراحی خود را از گونه شناسی ریاضی به دست می اورند و کمتر دلبسته زیبایی شناسی اشکال اند.
این قسم از معماران کنش پژوهشی خود را در تضاد با فرایند نشانه محور معمارانی همچون پیتر آیزنمن قرار می دهند، معمارانی که جهت گیری کارشان را بر خوانش قرار می دهند، خوانشِ بایسته ترین و اساسی ترین سرنمونیِ اغازینinitial primitive ، گرچه این سرنمونی نیز تا اندازه ای از پیش فرض های مستقر فاصله گرفته است و دیگر خود را صرفا وامدار خاستگاه های گونه شناسانه و متافیزیکی نمی داند و پذیرای هر نوع مفروض موقتی و زودگذر است.
این سرنمونی به مرور دچار دگردیسی می شود و نتیجه در قامت ثبت نمایه گونindexical record این دگردیسی به مثابه تکست تدقیق می گردد، متنی که برای خوانش مکشوفانه اش باید به خودش بازگشت، درست همان طور که برای یافت علت فاجعه سانحه قطار train wreck باید به روی ریل قطار بازگشت.
مین حیث المجموع و با نظرداشت محدودیت های ذاتی حباب ها [ـ به مثابه ساختارهای داده ای معاصرـ] ان ها ظرفیتی دارند که نه گونه شناسی های فرمی از ان برخوردار است و نه ساختارهای متنی و ان تولید واریاسیونی بدون خاستگاهorigin است.