در سال 1925، پدر جنبش دادا؛ تریستان تزارا از معمار وینی؛ ادلف لوس، خواست تا برای او و همسرش گِرتا کونِتسان ـ از نقاشان سورئالیست ـ خانه ای در پاریس طراحی کند.
تریستان تزارا و ادلف لوس دو جهان بینی و فلسفه کاملا متضاد داشتند و همکاری ان ها با هم بی نهایت غامض و پیچیده و سخت می نمود. ادلف لوس، صرفا یک معمار نبود، او یک متفکر سرسخت بود و منقاشه برانگیز بود، شهره به مخالفت با خواست کارفرماهایش. از سوی دیگر، تریستان تزارا قرار داشت که در هم نشینی با دوستان زوریخی و پاریسی اش به سخره گرفتن منطق و استدلال از هر راهی شهره بود. اثار هنری او بیشتر شبیه نوشته هایی بودند تجربی و اجراهای تئاتری غیر قابل پیش بینی که همگی شان ارادت قلبی و ذهنی او به ابزرد را متبلور می ساخت. او تصویری عمیقا در تضاد با عقلگرایی از خود نشان داده بود، با این اوصاف تصور چانه زدن او با ادلف لوس بر سر جزییات خانه اش به ذات جذاب است.
در این مقطع زمانی که تمام اروپا تحت تاثیر بحران های پس از جنگ جهانی اول قرار داشت، برای لوس تدقیق تمام و کمال سبکش در پاریس بی نهایت سخت بود. پاریسی ها می خواستند از خاطرات تلخ و تکان دهنده و شقاوت امیز پنج سال جنگ فاصله بگیرند و از این رو پشت افراط سنگر گرفته بودند، سال های دیوانگی بود و ادلف لوس همچنان پای بند معماری ای بود ارام و منزه و به شدت دور از اغواگری و هیجان زدگی.
رابطه ادلف لوس و تریستان تزارا نهایتا در یکی از بارزه های مقاومت پاریس؛ مونمارتر نطفه بست. خانه تریستان تزارا تنها بنای ساخته شده ادلف لوس در پاریس است. این بنا به یکی از ایکن های معماری مدرن تبدیل شد و از سال 1975 به عنوان میراث معماری مدرن ثبت شده است. به موازات این خانه تبلور کامل تنوع تضادها در مدرنیسم هنری است که در شخصیت هر دو هنرمند متجلی است و در کالبد طرح و جزییات و فضاسازی ها رخ نشان می دهد.