جناب فرجیدانا، وزیر سابق علوم، در آخرین گفتار خود درباره وضعیت اسفبار آموزشعالی ایران، میان دانشگاه تهران بهعنوان دانشگاه مادر، با دانشگاه هاروارد دست به سنجش جالبی زده است و گفته که دانشگاه هاروارد با ٤١ بار گرفتن نوبل از سوی اندیشمندان و دانشمندان آن و با امکاناتی بینظیر در رشته مدیریت تنها ٤٠ دانشجوی دکترا دارد و دانشگاه تهران بدون همه این امتیازها، اکنون ٤٠٠ دانشجوی دوره دکترا در رشته مدیریت دارد. این سنجش تفکربرانگیز است.
اما برای اینکه نگاهی واقعیتر به تولید دانش در ایران بیندازیم، یکراست میرویم سراغ یکی از پدیدههای مدرنی که میشود با آن میزان تولید دانش را در ایران با کشورها یا زبانهای دیگر سنجید. اکنون دیگر همه اهل دانش و علم، ویکیپدیا و نقش آن را در گسترش فرهنگ انسانی میدانند؛ فرهنگنامهای که درک برخی از ما را از عصر دانشنامهها و چگونگی تولید آن نو کرد. کسانی که ویکیپدیانویس هستند میدانند که نوشتن در این فرهنگنامه اگر بهدرستی انجام شود، چقدر دشوار و البته آموزنده است.
سالهاست که من در گوشهوکنار میگویم، بیاییم روشهای کهنه مانند نوشتن تزهای دانشگاهی را رها کنیم و به دانشجویان بگوییم که برای گذراندن مقاطع تحصیلی متناسب با مقطع خود مقالههای فارسی برای ویکی بنویسند و آنوقت برپایه این مقالهها به آنها مدرک بدهیم. با این شیوه آنها، هم فارسینویسی میآموزند و هم در دانش خود دادههای بهراستی درست به دست میآورند و دیگران را نیز در این چیزها سهیم میکنند. اما دریغ که گوش شنوایی نیست، چون نظام دانشگاهی ما در یک پریشانی و آشفتگی ژرف دست و پا میزند. آنچه میخواهم از آن پرده بردارم، دلیلی بر این ادعاست. اکنون گفته میشود که ما بیش از چهار میلیون دانشجو داریم، بخشی از آنها در دانشگاههای دولتی و برخی در دانشگاه آزاد آموزش میبینند.
بخش بزرگی از این دانشجویان در رشتههای ریاضی و فیزیک آموزش میبینند. هزاران استاد داریم که در رشتههای فنی و ریاضی آموزش دیدهاند. هزاران متخصص و کارشناس داریم که ریاضی میدانند و در کنار آنها شاید دهها هزار آموزگار و دبیر ریاضی هم داریم. اکنون برای اینکه فاجعه تولید دانش را در ایران با چشمان خود ببینید، به موتور جستوجوی گوگل یا ویکیپدیای فارسی بروید و در بخش جستوجوی آن بزنید چهار عمل اصلی. به جستار چهار عمل اصلی میرسید. خودتان داوری کنید با دیدن یک صفحه خالی چه احساسی به شما دست میدهد؟ بعد برای سنجش به ستون سمت چپ نگاهی بیندازید و یکبار همین مقاله را به زبان انگلیسی و یکبار به زبان آلمانی نگاه کنید.
یادتان باشد، این مقاله درباره شکافت هسته اتم نیست، درباره چهار عمل اصلی است که در زندگی روزانه هرکسی بارها با آن سروکار دارد؛ یعنی جمع، تفریق، ضرب و تقسیم. پایه همه دانش و زندگی روی این چهار عمل اصلی میچرخد. اگر میخواهید بلیت رفتوبرگشت به آنتالیا را بخرید، یا اگر میخواهید از دوبی یک چمدان سوغاتی بیاورید، یا اگر میخواهید در کلاردشت زمین خود را به ویلا تبدیل کنید، یا اگر میخواهید قسط خانه خود را بدهید، برای محاسبه به این چهار عمل نیاز دارید. این چهار عمل اصلی مانند چهار عنصر اصلی هستی؛ یعنی آب، باد، خاک و آتش است.
آیا یکبار یک استاد ریاضی یا دانشجوی نخبه از خودش نباید بپرسد که وظیفه تولید علم در ایران و به زبان فارسی مربوط به کدام نهاد است؟ آیا رئیس دانشگاه آزاد نمیتواند به زیرمجموعه خود بگوید اگر در یکسال این دانشگاه بزرگ بتواند ٥٠ هزار مقاله به ویکیپدیای فارسی بیفزاید، چه تحولی در دانشگستری ایران و فارسیزبانان به وجود میآورد. البته این خیالپردازی است و نمیتوان به آن دلخوش بود چون بهطور مطلق چنین ظرفیتی در این نهادها وجود ندارد. اما واقعیت چیز دیگری است. واقعیت این است که ما میلیونها دانشآموخته دانشگاهی داریم، اما صفحه چهار عمل اصلیمان در ویکیپدیای فارسی خالی است. مقالههای تکهپارهای که در ویکیپدیای فارسی داریم، نشان از وضعیت علمی و فرهنگی ما ایرانیان دارد و پیشرفتمان در علم را باید با آن بسنجیم نه خروجی بیحاصل از نهادهای دانشگاهی.