مفهوم خانه home علاوه بر معنای واضح جای امن و مکان نخستین ِ تعلق، در بستر فلسفهٴ اگزیستانس با مفاهیم دیگری نیز گره خورده، نظیر ریشه، هویت، و اصالت. انسان بی خانه، نه تنها کسی است که بی خانمان یا تبعیدی شده، بلکه ذهنیتی نیز هست که حتا در زادبوم خود امنیت وجودیاش را از دست داده است. او کسی است که تا همین دیروز در دامان سنت می زیست و با همهٴ دشواری های معاش، اساس اعتقادات و باورها و ارزشهایش دست نخورده بود و به این اعتبار نه دچار تشویش بود و نه از بی سیرت شدن یا بیهویت شدن می هراسید.
آنچه تعادل را به هم زد و امنیت وجودی ِانسان سنت گرا را از او گرفت مجموعهای بود از شاخص های تمدنی ی جدید مثل شهری شدن، مدرنیته، سکولاریسم (همه متعلق به راه و رسم جامعهٴ بورژوایی)؛ و نیز مجموعهای از مفاهیم مشابه نظیر عقلانی شدن فرایندهای فرهنگی، افسون زدایی از عادات و خلقیات، راز زدایی از طبیعت و کائنات، فردگرایی، هسته ای شدن خانواده، مادی شدن و ماشینی شدن ِ حرفه ها، ظهور تکنولوژی های کلان، و گسترش جامعهٴ مصرفی توده وار.
این فرایندها را برخی فیلسوفان در عبارت از دست رفتن معنای هستی خلاصه می کنند؛ معنایی که پیش از عصر مدرن توسط دین فراداده میشد، هستی (و جایگاه انسان در هستی) را توضیح میداد و زندگی فرد را در متن قصه ای متافیزیکی از آفرینش تا رستاخیز و آمرزش روح و هستی جاودان توصیف می کرد. خانهٴ وجود انسان سنتی توسط بولدوزر مدرنیت تخریب میشد، بیآنکه خانهٴ امن دیگری بر آن خرابه بنا شود.
علم جامعه شناسی ی غربی، به طرز یگانهای در میان علوم اجتماعی و فلسفه، روایتگر و تحلیل کنندهٴ این دوران گذار تاریخی و برآیندهای فرهنگی ِآن بوده است. جستجوی خانه یا خواست بازگشت به خانه به معنای زاد بوم اجدادی و حفظ سنت، طرز تفکری را سبب میشود که بومی گرایی اش مینامیم. در مقابل آن، جهان وطنی مفهومی دیگر است که افق آن (به ضرب دانش و توان ِمدرنیتهٴ اروپایی) در برگیرندهٴ همهٴ زادبوم ها و همهٴ ملیت ها و همهٴ شهرک ها و قصبه های جهان است.
میبینیم که بومی گرایی با بازگشت به خویش چیزی بیش از ناسیونالیسم ضداستعماری است؛ چیزی ریشهای تر، عمیقتر و وجودی تر. واکنشی روحی است در برابر سرگیجهٴ جابه جاشدن: از جای کنده و به جای ناخواستهٴ دیگری پرتاب شدن. بخش بزرگی از خـُلقیات یا ایتوس مبتنی بر ایین ها را همین حال روحی شکل می دهد. هر ایین و مسلک و باور بعضا دینی مرهم دردی است که شهری گری ِمدرن غربی به جان ما انداخته، مرهم ِویروس فرهنگ جهان وطن است و شفایی برای آرامش به هم خوردهٴ مرد مقتدر تعریف شده تحت شمول ان ایین و مسلک در خانه ی خویش.