نسبت میان معماری و جعبه نسبتی پیچیده است، از یک
سو شاهد نگاه انتقادی به جعبه همچون یک کیفیت فضایی هستیم؛ کنزو تانگه معماری را چیزی
فراتر از فرم های جعبهْ گون می داند و آن را درگیر احساسات انسانی تعریف می کند. منتقد
و معمار امریکایی آدا لوئیس هاکستابل، ساختمان های عادی ای که جعبه های بتنی می خواندشان
را پدیده هایی می بیند که معماری درون و بینشان دفن می شود و سوزان سانتاگ نیز معماری
جعبه ای را خسرانی برای کیفیت زندگی امریکایی می خواند.
جعبه اما همیشه بخشی از تاریخ معماری بوده است و
تقریبا تمام معماران دارای میل تالیفی تدقیق، تعریف و بازتعریف جعبه را بخشی از پروژه
فکری خود دانسته اند؛ جعبه های بنْ باز لوکوربوزیه، جعبه های بنْ بسته ی ادلف لوس،
جعبه های ناموجودِ میسْ وَنْ دروهه، جعبه هایی درون جعبه ی اسوالد متیوز اونگرز، مِهْ
جعبه آنتونی گورملی، جعبه های از درون تهی شده ی سو فوجیموتو و جونیا ایشگامی همگی
نشان از سیر تحول تعامل معماری با جعبه دارند.
به موازات این دو فهم از جعبه و در بلندای تاریخنگاری
اجتماعی و بعضا سیاسی معماری معاصر شاهد شکل گیری جعبه ی دیگری هم هستیم که در نسبت
با مفهوم جنسیت تعبیر می شود، جعبه ای امروزه شفاف و از بالا بسته، همچون به ظن مارگریت
دوراس، عمارتی بی روزن، جعبه ای که در بلندای تاریخ آرامْ آرام از کدریِ جداره هایش
کاسته شده، اما همچنان به فرادست خود راهی نگشوده و از درون به سمت سقف نفوذناپذیر
است، این جعبه با سقف شیشه ای اش برایندی است از جنسیت به مثابه برساختی اجتماعیْ زبانی
و نه یک زیربنای پایدار زیستْ شناختی که امکان های زنِ معمارِ معاصرِ را به چالش می
گیرد، وضعیتی که تبلور کاملش را در این عبارت معمارِ فقیدِ شهیر؛ زاها حدید مشاهده
می کنیم: "تو به عنوان یک زنِ [معمارِ] به هر جهانی دسترسی نداری.
اتووود در مجموعه ی "زنانِ معمارِ ایرانی و
سقف شیشه ای در نوزده روایت" با دعوت 19 تن از زنان معمار معاصر ایرانی تلاش کرده
است در نمایی نزدیک به بررسی چالشی این وضعیت برود و در قالب خوانش نویسندگان این مجموعه
از این موضوع به تصویری بزرگتر و احتمالا واقع بینانه تر از چرایی و چگونگی و عمق این
ایده در جامعه معماری ایران نزدیک شود. پرسش اساسی این مجموعه در گام اول باور شخصی
معمار به امکان وجود یا عدم وجود این سقف است، به بیان دیگر نویسندگان از منظر شخصی
خود، بودن یا نبودن این سقف را در حیات حرفه ای خود تبیین کرده اند و در گام بعد به
چگونگیِ برخورد با تصویر و ذهنیت عمومی ای می پردازند که در یک قالب گفتمانی به موجودیت
و کنش مند بودن این سقف باور دارد و خودآگاه و ناخودآگاه این سقف را بازتولید، بازتوزیع
و بازسازی می کند.
نویسندگان این مجموعه که همگی از معماران شناخته
شده ی دارای پیشینه حرفه ایِ جامعه معماری ایران هستند، تجربه و موضع خود در مواجه
با این پرسش را بیان کرده اند، پرسشی که از یک سو پاسخی کاملا شخصی می طلبد و از سوی
دیگر و در کنه خود، نیازمند بررسی ابعاد چندلایه اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی مبتلا
به خودش است. اتووود، با قبول این واقعیت که مجموعه گرداوری شده داعیه سخن گفتن از
جانب همه زنان معمار ایران را ندارد، امیدوار است، پس از انتشار تمامی این متون و با
توجه به مانع و کامل بودن نسبی این مجموعه، بتواند امکانی احتمالی برای تفسیر و تحلیل
کیفی این موضوع فراهم اورد.
اتووود با تشکر عمیق از تمامی معمارانی که علی رغم
تمام حساسیت ها و محدودیت ها و چالش ها و پیش انگاشت های بافت حرفه ای و اجتماعی نسبت
به این موضوع قبول کردند با این پروژه مشارکت نمایند، نسبت به انتشار این متون اقدام
خواهد کرد و به موازات، این مجموعه که شامل نوشته هایی از کاترین اسپریدونف، پانته
آ اسلامی، ناهید بریانی، فریار جواهریان، گلناز خسروانی و سارا جعفری، انسیه خمسه،
آزاده شاهچراغی، مینوش صدوقیان زاده، لیلا عراقیان، شادی عزیزی، پریسا علی محمدی، مروارید
قاسمی، پرشیا قره گوزلو، بهارک کشانی، سارا کلانتری، حبیبه مجدآبادی، مهسا مجیدی، سوده
نیک منش و ترانه یلدا می باشد را بر وبسایت انسان شناسی و فرهنگ نیز به اشتراک خواهد
گذاشت، تا لایه های وسیع تری از جامعه، مخاطب این متون باشند، متونی که در زیرْمتن
شان زمزمه ی اواز سیرِن ها سیلان دارد، زمزمه ای که می پرسد: [به راستی] چه کسی سخن
می گوید؟
همین جا بر خود لازم می دانیم از ایمان رئیسی عزیز تشکر کنیم که مثل همیشه سخاوتمندانه اتووود را در دسترسی به برخی از نویسندگان این مجموعه یاری کرد.
لازم به یاداوری است، انتشار متن ها بر اتووود از فردا اغاز می شود، در
پایان هر متن لینکی تعبیه می شود که دسترسی به دیگر متون مجموعه را فراهم
می اورد.