حوزه عمل زنان معمار در کجا توقف می یابد.
اسفند ماه سال 1392، همایش دو روزه ای تحت نام "زن،
معماری، شهر" پیرامون مسئله جنسیت و فضا و همچنین وضعیت زنان شاغل در حوزه معماری
و شهرکه من دبیر علمی آن بودم، برگزار شد. طی فرآیند تبلیغات و گفتگو های درگرفته
پیش از برگزاری همایش، تعداد اندکی از معماران
در صفحات مجازی خویش نوشته بودند که مگر فضا جنسیت دارد؟ و حتی زنان معماری
بودند که اشاره به شرایط برابر خود با مردان در حوزه معماری در ایران کرده بودند.
جواب سوال اول کاملا آشکار بود. آری فضا جنسیت دارد. اما با شنیدن چنین موضعی، در
مورد جایگاه برابر زنان و مردان در حوزه شهر و معماری آن هم در رده های بالای تصمیم
سازی کمی دچار شک و تردید شدم. سوالاتی در ذهنم پدیدار گشت. مثل اینکه، صحبت از برابری
شرایط کار در چه رده کاری است؟ رده مدیریتی یا رده های کارشناسی؟ مهمتر آنکه، چه
نوع نهادها و سازمان هایی مورد نظر بوده؟
بخش های دولتی و دانشگاه ها یا مهندسین مشاور و آتلیه های معماری. و یا چه گروهی از
زنان مخاطب چنین اظهار نظری می باشند؟ زنان طبقه متوسطِ پایتخت نشینِ جوان یا سایر گروه های اجتماعی از زنان معمار و
شهرساز. لذا گروه پژوهشی ای را سامان دادم که موقعیت زنان معمار را در پست های
کلیدی، مهم و دارای اعتبار به گونه ای مستند بررسی کنم. در این راستا فراوانی
حضور زنان در پست های زیر بررسی گردید:
o در پست شهردار مناطق و نواحی،
معاونین و مدیران کل شهرداری تهران
o در پست هیئت علمی، مدیریت دانشکده
و مدیر گروه در 12 دانشگاه دولتی و 12
دانشگاه آزاد (شامل دانشگاه های آزاد و دولتی تهران و مراکز استان مهم)
o در پست دبیرعلمی، عضو هیئت تحریریه
و دبیر اجرایی مجلات معتبر معماری به تعداد 25 مجله
o در پست مدیران عامل مهندسین مشاور
معمار و شهرساز واقع در تهران
نتایج حاصل از این مطالعات بسیار جالب توجه بود. نتایج حاکی
از آن بود که در سال 1392 تنها کمتر از 0.03 درصد زن در ساختار مدیریتی شهرداری
تهران مشغول به کار بوده اند. همچنین تعداد هیئت علمیهای خانم در 12 دانشگاه دولتی مورد بررسی، عبارت بود از 30 نفر و در 12 واحد دانشگاه آزاد 55 نفر که به
ترتیب حدود 16 درصد و 35 درصد از اساتید را شامل می شد. از طرفی، در بررسی ساختار مدیریتی دانشکده های
معماری و شهرسازی شامل رئیس دانشکده ، معاونین و مدیران گروه، در دانشگاههای
دولتی، تنها سه نفر و حدود 7 درصد از 42
نفر افراد دارای سمت سازمانی در اداره دانشکدهها خانم بوده و این تعداد در
واحدهای دانشگاه آزاد 10 نفر از 42 نفر و حدود 23 درصد ارزیابی گردید. از مجموعه 25 نشریه بررسی شده تنها یک سردبیر خانم، دو مدیر
مسئول خانم وجود داشت، حضور زنان در اسامی
هیئت تحریریه 11 نشریه نیز به چشم می خورد. و جالب
آنکه در بخش مالی و اداری و حوزه اجرایی تقریبا به نسبت مساوی زنان و مردان مشغول
به کار مشاهده شد. در حوزه مهندسین مشاور معمار و شهرساز فعال نیز کم تر از تعداد
انگشتان دو دست مدیران عامل خانم، سکان هدایت شرکت را به دست داشتند. به علاوه نه
تنها در تصدی گری پست های حساس و مهم بلکه در لیست برندگان جوایز معماری داخل
ایران نیز نام زنان بیشتر در قالب زوج های معمار به چشم می خورد. و کمتر زن معماری
در استقلال کامل، برنده جوایز معماری یافت شد. هر چند که با تجربه مداوم حرفه ای و
دانشگاهی خویش با مسائل متعددی روبه رو
بودم، اما آمارهای به دست آمده، به من یاری رساند تا موضعی محکم تر نسبت به عدم
برابری شرایط کاری برای زنان و مردان معمار و شهرساز در ایران در خصوص پست های
کلیدی ، مهم و تاثیر گذار داشته باشم. البته صحبت و اظهار نظر در خصوص دلایل این
نابرابری نیازمند تحقیقات عمیقی می باشد . چه بسا بسیاری از این مسائل به تعیین
موضع و خواست خود زنان بر گردد. ولی به هر
حال با توجه به آنکه امروه شاهد حضور تعداد زیادی دختر در دانشگاه ها می باشید که
در بسیاری موارد نسبت دختران به پسران سر کلاسهای درس به راحتی بیش از 70 به 30
درصد می رسد. و همچنین شاهد وفور زنان حرفه مند معمار و شهرساز در بدنه کارشناسی
کشور هستید، عدم دست یابی آنان به پست های مدیریتی و مهم جای سوال دارد. نمی دانم
آیا می توان به دلیلی همچون سقف شیشه ای در ساختارهای اجتماعی و حکومتی در این
راستا اشاره نمود یا خیر.
در 16 سال فعالیت گسترده آکادمیک و حرفه ای که در تهران و
شهرهای دیگر ایران در تماس با نهادها وسازمانهای متعدد داشتم با محدودیت های گاها دردناکی روبرو شدم .
از تحمل فشار نگاههای سلطه گرایانه به زنی که هرچند مدیر پروژه است ولی وصله ناجور
به خاطر زن بودنش در جلسات مدیریتی مردانه محسوب می شد که البته چنین شرایطی در
جلسات کارشناسی دستگاههای دولتی و شهرداریها بسیار کمرنگ تر بود تا جلسات مدیریتی.
تا بی اعتناییها و به رسمیت نشناختن های غم انگیز مدیر پروژه به دلیل زن بودن ، و
خطاب قرار دادن کارشناس مرد همراه وی. همچنین نادیده گرفتن وجود یک زن بطوریکه که در
تعدادی از عالی ترین و مهمترین مراکز تصمیم سازی شهرها ،حتی سرویس بهداشتی هم برای
استفاده مراجعین متخصص زن در نظر گرفته نشده بود. البته که هیچ کدام از آن
محدودیتها باعث دلسردی و عقب نشینی من نشد.
از طرفی انصافا
امروزه شرایط به مراتب بهتری برای حضور زنان در نقش های تاثیرگذار و کلیدیِ حرفه و
دانشگاه به چشم می خورد. هرچند که کماکان، آنچیزی که از آن به نام سقف شیشه ای یاد می شود
، احساس می گردد. به عبارتی سیمون دوبوار در کتاب جنس دوم خود صحبت از رهایی زن از
دام جنس خویش بواسطه پیشرفت علم در دنیا می کند. به گونه ای که زن از بند نقش
تولید مثل خویش رها شده و می تواند این امر را در کنترل خویش در آورد. لذا فرصت
اندیشیدن به خویش و حضور در اجتماع و کار را می یابد . همچنین در طول تاریخ
اجتماعی دنیا تلاش های بسیار برای حقوق برابر زنان با مردان شد که منجر به حق رای
و حق کار برای ایشان گردید. اما کماکان زنان دنیا ازمحدودیت های مرتبط با جنسیت که
در قالب ساختارهای اجتماعی تعریف می گردد، رهایی نیافته اند. این ساختارهای
اجتماعی در قالب باورهای جنسیتی است که زنان را در قالب های مدیریتی و تصمیم سازی
کمتر بر می تابد. بدین ترتیب شاید رهایی از مرزهای جنسیتی و کلیشه های حاکم برآن
دومین جهش بزرگ در راستای ارتقا نقش پذیری زنان در جامعه بلاخص در مسئولیت های
کلیدی محسوب گردد. لذا مانند جهش اول که
به مدد توسعه علم حاصل شد، این جهش نیز برای تحقق، نیازمند ارتقا سطح آگاهی و
روحیه مشارکت در جامعه از همان ابتدای سن یادگیری نه تنها در یک طبقه خاص بلکه به صورت گسترده در جامعه می باشد.
و در پایان راه برون رفت از چنین وضعیتی در جامعه را در
جمله زیر می توان خلاصه کرد.
"ما با هم بهتریم".
این متن در قالب مجموعه "زنانِ معمارِ ایرانی و
سقف شیشه ای در نوزده روایت" پدید و در این لینک گرد آمده است.