کسانی که من را می شناسند و نظرات سال ها پیش مرا خوانده اند، می دانند که به دسته
بندی معماران در گروه های زنانه و مردانه علاقه مند نیستم به خصوص امروز در فضای
دفاتر معماری که زن و مرد تعاملات تفکیک ناپذیری دارند این تقسیم بندی ها به کار
نمی آیند، در مسیر شخصی کار حرفه ای با زنان و مردان زیادی کار کردم و به عنوان معمار نقش های مختلفی را در رابطه با افراد
پذیرفتم؛ ولی هرگز احساس نکردم در گروه مجزای
معماران زن قرار دارم و به همین دلیل ترکیب
دو لغت معمار و زن با کسره در وسط به نظرم ترکیبی نامانوس می رسد، مگر آنکه بپذیریم ترکیبی مثل معمار مرد هم مصطلح باشد.
از طرفی فکر میکنم قرار گرفتن زنان یا مردان معمار در گروه های جداگانه و بوجود
آوردن سمینارها و تشکل ها، جنبش ها و هر
نوع اتفاق تک جنسیتی در حرفه به نفع هیچکس نیست. بنابراین همان طور که با
تشکل های صرفا مردانه مخالفم، هیچ وقت علاقه ای به عضویت در تشکل هایی که همه اعضا
آن زن باشند نداشتم. همانطور که به مهمانی زنانه نمی روم و ساختمان هایی که درب مجزا
ی بانوان دارند گرچه در ایران رایج است، هر بار باعث ناراحتی و اعتراض من می شوند. فکر می کنم این تفکیک ها نشانه هایی از ضد فرهنگ سازی و
خلاف اصل تعامل زن و مرد در جهت پیشرفت تمدن بشر هستند.
این مطلب کوتاه در واقع پاسخی به موضوع سوال طرح شده سایت
اتووود با محوریت سقف شیشه ای و محدودیت های پیشرفت زنان در حرفه معماری است.
ترجیح می دهم این سوال را از دریچه تجربه شخصی پاسخ دهم. در تمام فعالیت هایی که تا
امروز در ارتباط با حرفه معماری داشتم از جمله فعالیت های فرهنگی، نمایشگاه ها، نقد،
داوری، مسابقات، ورکشاپ و ... از یک سو
و اداره دفتر معماری، تعامل با کارفرما و طراحی و پروژه های واقعی و حضور در
کارگاه های ساختمانی از سوی دیگر صادقانه و به تجربه شخصی وجود مانع یا سقف شیشه ای را احساس نکردم. شاید به این علت که
انتخاب من فعالیت های مستقل بوده و علاقه مند به کارهای صنفی، پست های اداری و
مدیریت های کلان دولتی نبوده و به آنها وارد نشده ام. اما فکر می کنم بیش از آنکه سقف شیشه ای به عنوان مانع
بیرونی برای رشد و پیشرفت وجود داشته باشد، موانع بیشتر درونی هستند. من شانس خودم
می دانم که با زنان شجاعی مثل مرحوم سهیلا بسکی همکاری نزدیک داشتم و اما در حرفه
خودمان بسیار زنانی را دیدم و می بینم که در بهترین حالت خود را به عنوان
بهترین نفر دوم در کنار یک مرد تصور می
کنند، آگاهانه می خواهند شماره دو باشند چون شماره یک بودن پذیرش مسولیت، تصمیم
گیری، ریسک کردن، اشتباه کردن و پرداخت بهای اشتباهات را به همراه دارد. مانع اصلی
رشد انسان ها، ضعف اعتماد به نفس، ترس ها و باورهای خودشان است و در مورد زنان باورهای
غلط جنسیتی و ته نشین های فرهنگ طولانی مرد سالاری به آن اضافه می شود و البته این
واقعیت را نباید نادیده گرفت که در تمام مشاغل زن ها به دلیل عواطف مادری گاه
بهترین سالهای شکوفایی حرفه ای خود را وقف کودک خود می کنند و از این نظر در شرایط
مساوی با مردان قرار ندارند.
کارفرمای ما در پروژه طراحی سفارت نروژ شرکتی به نام statsbygg است؛
که شرکت بسیار مهمی است و اعتباری در حد یک وزارتخانه را دارد. این شرکت مسئول
ساخت ابنیه دولتی در نروژ و خارج از نروژ است. رئیس کل شرکت "استاتز
بیگ" یک زن است. مدیر دپارتمان ساخت و نگهداری ابنیه در این شرکت یک زن است و
در نهایت مدیر پروژه سفارت نروژ در ایران از جانب این شرکت نیز یک زن است. در این
شرکت عادلانه ترین و منضبط ترین سیستم اداری پیاده می شود. فضاهای شرکت نه بر اساس
رده بندی مدیر و کارمند بلکه با توجه به نوع فعالیت ها تقسیم بندی شده اند. تقسیم
بندی فضا به صورت: فضاهای شلوغ، فضاهای نسبتا شلوغ، فضاهای ساکت، فضای تمرکز، اتاق
استراحت تکْ نفره، ورزش و غیره است. خانم
مدیر، فضاهای اداری را بدون کمترین
امتیازْجویی یا برتری طلبی سازمان داده و خود در یکی از میزهای فضای باز اداری
همراه با کارمندان دیگر کار می کند در عین حال مسولیت مهم مدیریت چنین سازمانی را
به عهده دارد.
این موقعیت می تواند برای زنانی که یک دفتر معماری را اداره
می کنند وجود داشته باشد. معماری رشته انتخاب ها و تصمیم هاست. جدا از تصمیمات
طراحی، تصمیماتی هستند که شخصیت حرفه ای ما را تعیین میکنند. مثلا تصمیم اینکه
معمار تجاری باشیم یا نباشیم و اینکه با چه کارفرمایی کار کنیم یا نکنیم از جمله همین تصمیمات هستند. کارفرما،
معمار را انتخاب می کند و معمار هم می تواند مشتری را گزینش کند. زن که باشید و
پایبند به اصول حرفه ای، خواه ناخواه جامعه مشتریان شما محدود می شود و این تنها
موردی است که می توانم به آن اشاره کنم، موردی که در آن زن بودن موقعیت متفاوتی
برای معمار ایجاد می کند، گرچه همان تابع اصول بودن برای محدود شدن مشتری ها
کافیست، زن که باشید قشری با افکار سنتی و ضد زن نیز از دایره مشتری های شما حذف
می شوند. کارفرماهایی که هم در بخش خصوصی و هم در میان کارفرماهای دولتی وجود
دارند و هنوز تحت تاثیر جامعه مردسالار، عادت ندارند زنان را به عنوان معمار و در
جایگاه تصمیم گیرنده ببیند. گرچه از نظر
تجاری این مساله یک تهدید به حساب می آید، اما من به جنبه مثبت موضوع نگاه می کنم.
در این گزینش دو جانبه، بیش از اینکه جنسیت موثر باشد مشتری با سطح فرهنگ خود فیلتر
می شود، قائل بودن تبعیض جنسیتی در واقع یکی از فیلترهای فرهنگی و نشانه ای از
افکار عقب مانده است و من در تجربه شخصی همیشه حذف این کارفرمایان را مثبت قلمداد
می کنم، چرا که به هر ترتیب همکاری با افکار عقب مانده منجر به معماری پیشرو
نخواهد شد. وجود این افکار عقب مانده در میان کارفرمایان، نه فقط برای معماران زن
بلکه برای فرهنگ و معماری کشور تهدید
محسوب می شود.
در آخر
باید بگویم که خوشبختانه نسل جوان معماران تبعیض های جنسیتی را پشت سر گذاشته و
تعداد زنان در تمام فعالیت های معماری به طرز شگفت آوری افزایش پیدا کرده است. در
آتلیه من در دانشکده به ازای هر دانشجوی پسر، چهار دانشجوی دختر حضور دارند، در
دفتر کارم بدون اینکه امتیاز ویژه ای برای قبول خانم ها داشته باشم تقریبا همین
نسبت رعایت شده است و آنچه من در قیاس با دو دهه پیش می بینم، حضور زن ها در کارگاه های ساختمانی و پذیرش
آنها آسان تر از قبل شده است و اما زنان باید این کمیت را به کیفیت و تاثیر گذاری
تبدیل کنند. امروز که دنیا به سمت تولید ایده و اندیشه می رود، تفاوت های فیزیکی
مانعی به حساب نمی آیند و در جهانی که به زودی همه کارهای فیزیکی را ماشین ها انجام
خواهند داد، زنان و مردان می توانند به یک نسبت در تولید ایده های موثر بر سرنوشت
آینده بشر سهیم باشند.
این متن در قالب مجموعه "زنانِ معمارِ ایرانی و
سقف شیشه ای در نوزده روایت" پدید و در این لینک گرد آمده است.