بنیادی ترین جنبه شهر بی وقفه No-Stop City حذف معماری و جایگزینی ان با
طراحی مبلمان است، ایده ای که، به سبب انعطاف پذیری بیشتر و به تبع ان مصرف پذیر و
قابلیت بازتولیدی، نسبت به معماری، یکی از تاثیرگذارترین فرم های شهرسازی در نظر
می اید. شهر بی وقفه را، طراحانش، به واسطه بزرگنمایی پی ایندهای شهرسازانه اش
همچون شوکْ درمانی نهایی برای شهری شدن در نظر اورده بودند، اما انچه در عمل با ان
مواجه هستیم، رویکردی است که برخلاف انچه در توصیفش امده است، ما را به سوی یک ابدیت
و راه حل نهایی برای شهر رهنمون نمی کند، بلکه بیشتر ما را به سوی یک ابدیت بدbad infinity ،
انگونه که هگل اشاره می کند، می راند.
به تبعیت از هگل، شرایط ناـ شهری ای که به
واسط شهرِ بی وقفه طرح می شود و بسط می یابد، دائما یک فرایند تکرار اجباری را
تجربه می کند، فرایندی که در قالب ان هر نوع پیچیدگی یا تضاد، هر نوع تفاوت یا
تازگی، امکانی است برای بازتولید بی نهایتِ خود سیستم و البته به موازات بازتولید
بی نهایتِ سکون اش.