در کشوری که به سرعت با پول نفت به سوی مدرنیزاسیون زیرْساختی و مدرنیته [احتمالا] فرهنگی پیش می رود، ماهیگیران رودخانه ایشیم در قزاقستان به بدوی ترین صورت ممکن به ماهیگیری روی یخ می نشینند. عکس های الکسی کوندراتیو ان ها را همچون تندیس هایی منجمد یا نقاشی های طبیعت بی جان در کیسه هایی پلاستیکی به تصویر کشیده است، فضاهای مجوف و دم دستی ای که ماهیگیران برای خودشان خلق کرده اند، همچون الحاقیه هایی به منظر و پس ماندهای روح مکان، تبیینی از همْ رسش سه لایه پسْ ماندی است: ادم هایی که جذب اقتصاد نوپای نفتی نشده اند، جغرافیایی که همچون پس ماندی از توسعه نفتی پذیرای این ادم هاست و سلول های پلاستیکی ای که خودشان پسْ ماند محصولات وارداتی این اقتصاد نفتی اند. اینجا زمان متوقف شده است و سرعت به صفر رسیده است و همه چیز به پوسته تقلیل پیدا کرده اند، انسان ها چروکیده در پوست و پوسته شان منجمد شده اند و در سکوت به بخشی از هستی شناسی جاه طلبانه و مرگ اور بیابان بدل شده اند.