چارلز ادوارد ژانرت که بیشتر با نام مستعار
لوکوربوزیه شناخته می شود (ولادت 6 اوت 1887 میلادی – وفات 27 آگوست 1965) متولد یکی از
شهر های کوچک سویس
لشودفوند می باشد، به
عنوان یک معمار با تجربه، نویسنده ای اغواگر، برنامه ریز شهری متضاد، نقاشی با
استعداد، ستیزه گری بی نظیر - به
طور گسترده به عنوان مهمترین معمار قرن بیستم شناخته میشود. لوکوربوزیه توانست
بر برخی از قدرتمندترین شخصیت های جهان تاثیر بگذارد. وی نشانی ماندگار بر معماری
برجای گذاشت
که می توان تقریبا در هر شهر از سراسر جهان مشاهده کرد.
ژانرت
جوان پس از تحصیل
معماری در زادگاهش، جو شهرستانی لشودفوند را ترک کرد و به ایتالیا و از
آنجا به
بوداپست و وین سفر کرد. وی در نهایت به پاریس آمد و زمانش را صرف کار برای
"اگوست
پره" کرد، سپس به منظور کار در دفتر "پیتر بهرنس"یکی از پیشگامان سبک مدرن
که اغلب به عنوان یکی از اولین طراحان صنعتی به لطف اثر کارخانه AEG از وی
یاد می شود، زبان آلمانی را آموخت.
ژانره پس از یک سفر طولانی در سراسر بالکان و
یونان، برای تدریس به لشوفوند بازگشت و در طی جنگ جهانی اول آنجا ماند. وی در طی سالهای 1914-1915 اولین
کار مهم تئوری خود را بسط داد، خانه دمینو: متشکل از قاب بتن مسلح که وی به عنوان
یک سیستم تولید انبوه برای مسکن پلان آزاد مطرح نمود.
بعد
از جنگ، ژانرت به
پاریس بازگشت تا با پسر عموی خود پییر ژانرت شروع به کار معماری کند، وی در
اکثر
کارهایش با او همکاری کرد تا بتواند بسیاری از کارهای خود را ادامه دهد. وی
همچنین
با "آمیدیه اوزنفان" نقاش کوبیسم فرانسوی ملاقات کرد تا با وی "بیانیه
پیوریسم" را بسط دهد، در ادامه همکاری آن دو مجله “L’Esprit Nouveau” در
سال 1920 منتشر شد. ژانرت اولین بار نام مستعار
"لوکوربوزیه" را پیرو مد آن دوره در میان هنرمندان پاریسی، در مجله
“L’Esprit Nouveau” اتخاذ کرد. همچنین اولین بار در همین مجله "پنج اصل
معماری" معروف
خود را منتشر کرد، که
به صورت خلاصه به شرح زیر است:
1- بالا بردن ساختمان بر
روی
"پیلوت"
، دیوارها را از عملکرد ساختاری خود آزاد کنید.
2- با اینکه دیوارها از
نقش ساختاری خود آزاد شده اند، باید از یک طرح آزاد استفاده شود.
3- به طور مشابه، نما باید
آزاد طراحی شود.
4- پنجره نواری افقی، که
توسط نمای آزاد فراهم شده است، به طور مساوی برای روشنایی اتاق ها استفاده شود.
5- سقف باید مسطح و میزبان
بام سبز باشد، جایگزین فضای زمین که توسط ساختمان اشغال شده است.
در سال 1923، لوکوربوزیه
کتاب اصلی خود "
Vers une architecture" را که معمولا به انگلیسی
" به سوی معماری" ترجمه شده منتشر کرد. در این کتاب دیدگاه خود را در
راستای معماری با الهام از ظهور عصر مدرن شفاف سازی کرد. اینجا بود که او خانه را
"ماشینی برای زندگی کردن" تعریف کرد، خلاصه رویکرد اولیه خود را برای
طراحی و تعریف نگرش عملکردی معماری مدرن بیان نمود.
در اوایل دوران وی، هیچکدام از ساختمان های
تکمیل شده توسط
لوکوربوزیه در نشان دادن پنج اصل معماری وی موفق تر از ویلا ساوای که در سال 1931 به اتمام رسید نبودند. بالا بردن
فضاهای سکونتی اصلی از سطح زمین، پایین ترین طبقه به صورت یک منحنی نوسانی طراحی شده تا با
چرخش مدور خودرو تطبیق داده شود، مادامی که می توان به بام از طریق یک سطح شیبدار
دسترسی داشت.
با این حال، اگر چه ویلا ساوا نقطه عطف آرمان های اولیه لوکوربوزیه را نشان می
دهد، همچنین پایان آن دوره از کار وی را مشخص می کند. در کتاب وی " معماری
مدرن: یک تاریخ انتقادی"کنت فرامپتون بدنه کار لورکوربوزیه را به دو فصل تفکیک
می کند، پیش از 1930 و از 1930 تا 1960. فرامپتون معتقد است که
خانه آخر هفته واقع در حومه پاریس در سال 1935 به اتمام رسیده است. مصالح ساختمانی
بومی آن برای
غنی سازی ظرفیت انتزاعی و ماهیت نوآورانه سبک خالص گرایی از روی قصد در نظرگرفته
شده است. از این به بعد ترکیب مصالح متضاد، تبدیل به جنبه
لاینفک در سبک لوکوربوزیه شد، نه
تنها به عنوان یک "پالت"تاثیرگزار بلکه به عنوان ابزاری برای ساختمان ".
در طول دهه 1930 و جنگ
جهانی دوم، لوکوربوزیه ساختمان های کمتری را نسبت به سال های اولیه پربار خود به
اتمام رسانید، اما پایان جنگ انفجار را در کمیسیون ها دید. با این حال، اگرچه، او
در دهه 1920 به سبک بسیار متنوعی از مدرنیسم، ساده و ماشینی کار می کرد، به بتن
نمایان و مقیاس بزرگ علاقه مند بود. این سبک به طور گسترده ای
به تصویب رسید و توسط بسیاری از پیروان لوكوربوزیه اقتباس شد، که به عنوان
"بروتالیسم" شناخته می شود و به دلیل "بتن بروت" فرانسوی به معنی بتن خام اینگونه نامیده شده است.
در طول این دوره که حدود
15 سال است لوکوربوزیه بسیاری از آثار تحسین برانگیز خود را به پایان رسانید، که
شامل مجتمع مسکونی مارسی ( همچنین طرح های مشابه در نانتز-ریزه، برلین، بری،
فرمینی)، کلیسای نوتردام دو هانت در رونشان، صومعه سنت ماری، مرکز هنرهای بصری
کارپنتر که تنها ساختمان وی در ایالات متحده است.
لوکوربوزیه در طول حرفه
اش، در کنار کارهای معماری خود، مبارزات شدید و افراطی در راستای دیدگاه های جدید
برنامه ریزی شهری مدرن داشت. طرح های شهری لوکوربوزیه همانند کارهای اولیه وی در
معماری، صرفا بر طراحی عملکردی متمرکز شده بود و اولویت اصلی را به دسترسی می داد.
اولین طرح وی "Ville
Contemporaine " در سال 1922 طراحی شد و در سال 1925 " Plan Voisin" را طراحی
کرد که در یک پارک و متصل به شبکه ارتباطی از بزرگراه های بزرگ قرار داشت. وی
پیشنهاد کرد که منطقه وسیعی از مرکز پاریس تخریب گردد و با شبکه ای از برج های
مدرن جایگزین شود. ده سال بعد، لوکوربوزیه این طرح را به صورت فرضی در طرح Ville Radieuse"" بسط داد " این طرح پیشنهادی
بر روی طراحی Unités"" به عنوان
دهکده های مستقل تاثیر گذاشت.
برنامه ریزی شهری
لوکوربوزیه مبنای بسیاری از انتقادات کاری و زندگی وی را تشکیل می دهد. لوکوربوزیه با استفاده از قدرت خود به عنوان یک عضو کلیدی از
کنگره بین المللی معماری مدرن (سیام)، اصول خود را برای شهر کارکردی در منشور آتن
معرفی کرد، پس از آن به عنوان هدف کنگره برای چهارمین نشستشان در سال 1933
نامگذاری شد. منشور آتن یک
سند بنیادی برای برنامه ریزی شهری مدرن شد و شهرهای لوکوربوزیه با بلوک های مسکونی
مدرن بلند مرتبه در سراسر جهان جایگزین محله های سنتی، ارگانیک و اغلب فقیرنشین
شدند، تا درجه های مختلف موفقیت وی را رقم زنند.
در دهه 1950، زمانی که
لوکوربوزیه برای تکمیل "طرح چندیگر"، پایتخت جدید دولت پنجاب در هند دعوت شد،
سرانجام قادر به تحقق بخشیدن تلفیق مفاهیم طرح های معماری و برنامه ریزی شهری خود
شد. لوكوربوزیه طرح شهر کارکردی را طراحی كرد وی برای عمارت پارلمانی شهر، سه
ساختمان را طراحی كرد: ساختمان دبیرخانه، كاخ مجلس و دادگاه عالی.
تاثیر لوکوربوزیه در معماری معاصر بی نهایت است. او
به شکل گیری بنیان معماری و برنامه ریزی شهری مدرن کمک کرد و تقریبا در کلیه تئوری
های مدرن معاصر یا در امتداد تلاش های اویند یا در رد ایده هایش. فراتر
از آن، وی سبک های متعددی که هم اکنون در معماری به کار می رود، را پایه گذاری
کرد. هال فاستر نویسنده لوکوربوزیه را به عنوان یک "معمار ستیزه گر" معرفی
می کند، کسی که به ایجاد زمینه ای برای ظهور چهره های معاصری چون "رم کولهاس" کمک کرده است. در جمع بندی کلی و علی رغم تمام تاثیراتی که لوکوربوزیه بر معماری معاصر داشته است، شاید نقل قولی از آلن پلاتوس، در مقدمه اش بر کتاب دبورا گانس با نام کتاب راهنمای لوکوربوزیه همچنان بتواند لوکوربوزیه را در موقعیتی چالشی قرار دهد:
" تاثیر نیم قرن تفسیر، انتقاد، تحقیق و
طراحی، به قدری نبوده است که بتواند لوکوربوزیه را در موقعیتی قرار دهد که در جریان غالب قرن حل شود، لوکوربوزیه هنوز تبدیل به موضوع گفتمان معماری ما نشده است و هنوز نتوانسته است به بنیانی بدل شود که بتوان گفتمان معماری را بر ان بنا نهاد".