جاستین مک گورکJustin McGuirk با دیدگاه انتقادی درکتاب
شهرهای
رادیکالRadical Cities در جستجوی معماران عمل گرا ، سیاستمداران مستقل و اجتماعات
جایگزین درسراسر آمریکای لاتین جهت یافتن
پاسخ به سوالاتی است.
نوع تفکر درباره برنامه ریزی شهری تغییر کرده است: این کتاب حاوی
نمونه های موردی جذاب و کاوشگرانه از طب سوزنی شهریurban
acupuncture و شهر غیر رسمی می باشد.
وی از برزیل تا ونزوئلا و از مکزیک تا آرژانتین، مردم و ایده هایی را
که شیوه تکامل رشد شهرها را شکل می دهند،
کشف می کند. از اواسط قرن بیستم، زمانی که رویای اتوپیای
مدرنیستی درآمریکای لاتین رو به اضمحلال رفت، این قاره، زمینِ آزمایشی برای مفهومی
جدید وهیجان انگیز از شهر شده است.
دربیشتر مناطق شهرنشین روی کره زمین، شهرهایی با رشد افسارگسیخته extreme cities ، شرایط
عجیب و غریبی را از املاک مسکونی تا مناطق
زاغه ای پراکنده، ایجاد کرده اند. اما پس از چند دهه
نارضایتی اجتماعی و سیاسی، نسل جدید،
معماری و طراحی شهری را جهت رسیدگی به فقر و نابرابری پایدار، احیا کرده
اند . این عملگرایان، پراگماتیست ها و
ایده آلیست های اجتماعی، تجربه های
جسورانه ای را اجرا می کنند که امکان دارد
بستری برای یادگیری دیگران شود. شهرهای رادیکال یک سفر رنگارنگ در آمریكای لاتین
است كه از نوآوری های معمارانه و شهری می گوید.
الخاندرو
آراوناAlejandro
Aravena
فرمی از مسکن اجتماعی را به شیوه نامتداول در شیلی با هزینه 7,500 دلا ر
طراحی کرده که تنها نیمی از خانه ساخته شده است و به صاحبان و ساکنان
خانه اجازه می دهد تا بقیه بنا را در انطباق با
خواست و نیازهای خود بسازند، جاییکه یارانه حمایتی دولت در ساخت و تامین
مسکن
اجتماعی کافی نبود. هدف اصلی طرح، مهار حاشیهنشینی و سکونتگاههای
غیررسمی بوده
است.
مِدالنMedellín، قبلا پایتخت قتل در جهان
محسوب می شد که با معماری عمومی نوین تغییر یافته است. یا نمونه ای دیگر، شهروندانی
که به دلیل گران بودن و عدم برخورداری ازمسکن به اشغال برج داوودTorre de Davidدر کاراکاسCaracas پرداخته بودند. در ریوRio هم، مأموریت این بوده است تا
فاوالها در جهت انسجام اجتماعی-شهری به بقیه شهر متصل شوند.
آلفردو بریلمبورگAlfredo Brillembourg و هوبرت کلپنر Hubert Klumpner در کتاب شهر غیر رسمیInformal City به سال 2005 نوشتند: توجه به شرایط ایده آل،
اتلاف وقت است. نکته ای مهم که از وقوع فاجعه جلوگیری می کند. این دو معمار،
درپروژه بین المللی Urban-Think Tank: U-TT شرکت
داشته اند و به خاطر سیستم حمل ونقل کابلی که برای کاراکاس، به مثابه کانون اتصال
میان مناطق زاغه نشین و شهر طراحی کرده اند، شناخته شده اند. بخشی از جذابیت این سیستم
حمل و نقل کابلی و کار U-TT به طور کلی این است که آنها فضایی جدید را از مکان های باقی مانده و
رهاشده کالبدها که اغلب مورد توجه قرار نمی گیرند، ایجاد می کنند. به عنوان نمونه یک
بخش از سایت زمین فوتبال، به مکانی برای ژیمناستیک تبدیل می شود. یک پناهگاه برای کودکان
خیابانی، زیر یک گذرگاه ساخته می شود
و یک زمین فوتبال دیگر روی سقف آن قرا می
گیرد.
جاستین مک گورک؛ در بررسی
خود از تجربیات شهری در آمریکای لاتین، تحت
عنوان درگیر
شدن با شهر غیر رسمی، پروژهUTT را طرحی توسعه یافته می داند که با ارائه یک
روش شناسی دقیق به بیشینه سازی فعالیت اجتماعی از طریق طراحی در
یک زمین کوچک می پردازد. استراتژی کوچک مقیاس و طب سوزنی شهری که به جای
پیروی از
طرح های جامع مرسوم و خطی با چرخه معیوب، بدنبال آن هستند تا دریابند چگونه
شهرها
تغییر می کنند و چه روابط محلی و همسایگی (ابعاد جمعی ) با در نظر گرفتن
ابعاد
فردی مورد نیاز است. تفکر Urban-Think Tank این است که برنامه ریزی
کمّی نداشته باشید.
دانیال برنهام Daniel Burnham در سال 1909 طرحی برای
شیکاگو پیشنهاد داده بود. مجموعه ای
از بلوار های بزرگ در یک مرکز شهری پیشنهاد شده درساحل دریاچه، با جاده های حلقوی
انضمامی و پارک ها یی درمیان مرز بلوارها با
شهر. طرح شامل پیشنهادهای بلند پروازانه برای کنار دریاچه و رودخانه بود و اعلام اینکه
هر شهروند باید در نزدیکی محل سکونتش به یک پارک دسترسی داشته باشد. مک گورگ تاکید
برنهام را معکوس می کند، تمرکز بر فضاهای درونی-میانی، رویای سازمان شهری قرن بیست
و یکم. او تاریخ توسعه پست مدرنیستی را در شهرهای
آمریکای لاتین، بترتیب بازگو می کند: راه اندازی ، تکرارها، کنتراست بین طرح های برنامه ریزی شده و ساخته شده، از بالا به پایین
در مقابل پایین به بالا، زیاد در
مقابل کم، وتمرکز بر مهمترین ها، مرکز در
مقابل حاشیه. قوی ترین استدلال او با نمونه هایی در
بوگوتا، کاراکاس و ریو، اهمیت دسترسی به حمل و نقل است. اگر معماران مدرنیستی
آمریکای لاتین، اغلب ردپای بلوک های بتنی لوکوربوزیه را دنبال می کردند و مسکن را
به عنوان راهی برای دموکراتیزه کردن شهر می دیدند، سیاستمداران و برنامه ریزان قرن
بیست و یکم باید در مورد حرکت فکر کنند، کاربرد وسایل نقلیه کابلی و حمل و نقل
سریع اتوبوس، برای تعداد بیشتری از مردم
در زاغه ها فرصت بیشتر و بیشتری فراهم می کنند.
بیانیه ماموریت مک گورک، هر دو مفهوم
اثر بیلبائو Bilbao effect و حق را به شهر Right to the city هانری
لوفور را تعقیب می کند، درس محوری که این نسل از معمار
آمریکای لاتین می تواند به جهان ارائه دهد
، این است : پذیرش شهر غیر رسمی به عنوان یکی
از اجزای غیر قابل اجتناب شرایط شهری، و
نه به عنوان شهر در انتظار. city-in-waiting
راهکارهای بزرگ مقیاس با رویکرد برون زا برای حل بحران اقتصادی و رشد
افسارگسیخته جمعیت شکست خورده است. نهادهای دولتی، حکومت ها، بانک ها، کارخانجات و برنامه ریزان قدیمی
چگونه می توانند از شرایط موجود یاد بگیرند و از خشونت، شورش ها و آلودگی هایی که
فاجعه محسوب می شوند، جلوگیری کنند؟ نظریه پردازانی مانند پیر بلانگرPierre Bélanger پیشنهاد می
کنند راه حل برای تغییرات آب و هوایی از کشورهایی منتج می شود که کمتراز سایرین به
خط ساحلی خود نزدیک شده اند.
شهر های رادیکال در بهترین حالت دیدگاه یک روزنامه نگار را در مورد
حقایق روی زمین ارائه می دهد: مردم واقعی، مشاهدات واقعی، به مثابه پرکتیسی انتقادی
در مقابل رفتارهای زیبایی شناسانه مجلات و نمایشگاه ها. در این موارد
مک گورک کار
منتقد شهری با سبک قدیمی را انجام می دهد، توصیف می کند و تکیه صرفا بر عکاسی نیست.
یکی از توصیفات مک گورک در مورد خانه ای
است که توسط معمار دانمارکی نُد اسونسنز
Knud Svenssons در لیما و در اواسط دهه 1970 طراحی شده بود؛ به مثابه بخشی از پروژه مسکن تجربی Previ ، نمونه
ای نادر از توسعه مسکن مدرنیستی موفق.
مک گورک می نویسد:
در زیر یک سقف سفید و بتن-وافل ، صاحب خانه یک آینه باروک، رویه های
صندلی توری و کاغذ دیواری فسفری را قرارداده
بود. خانه دارای
سه پاسیواست که هر یک دنباله ی حیاط دیوار می باشد و به عنوان نورگیرو همچنین
فضایی خصوصی مورد استفاده قرار می گیرد.
Previ همچنین
شامل خانه هایی از جیمز استرلینگ James Stirling ، آلدو
ون ایک Aldo van Eyck و فومیحیکو مکی
Fumihiko Maki می باشد. ساختن به مثابه یک آزمایشگاه ایده
های مدرنیستی متاخردر مورد مسکن، حریم خصوصی و تکرارپذیری . مک گورگ می
نویسد پروژه
موفقیت آمیزی بود، چراکه خانه ها در قالب چارچوبی با قابلیت گسترش در نظر
گرفته شدند . حیاط ها را می توان برای ساخت اتاق های بیشتر مسقف کرد. هیچ
کس به صاحب خانه نمی گفت که او نمی تواند یک سقف بروتالیستی و یک
لوستر داشته باشد.
نمونه دیگر برج داود La Torre de David یک آسمان خراش رها شده در مرکز کاراکاس است که
به آرامی توسط یک مجموعه بسیار سازمان یافته
ای ازشهروندانی که به دلیل گران بودن و عدم برخورداری ازمسکن در آنجا ساکن
شدند؛ اشغال شده است. در سریال تلویزیونی میهن
Homeland به این موضوع پرداخته شد. مک گورک
و ,U-TT نمایشگاهی را با عکس هایی توسط ایوان
بان Iwan Baan ،
بامحوریت زندگی در این برج سازمان دادند. او می گوید: برای ارایه این نمایشگاه شک
داشتم. بدیهی است که زندگی در طبقه 28 یک ساختمان بدون آسانسور و بدون دیوار به
فاجعه نزدیک تر است تا اتوپیا . در واقع،
معماران ونزوئلا به سال 2012 آن را مورد انتقاد قرار دادند. مک گورک این موضوع را
تحت عنوان "پارادایم ی از ابتکار، انعطاف پذیری و تدبیر انسانی – به مثابه
تمرینی جهت تحقق حق به شهر از جانب شهروندان
" مورد بحث و تحلیل قرار می دهد.
پس از خواندن کتاب شهرهای رادیکال، سوالات مشابهی همانند کارایی سیستم حمل ونقل کابلی زاغه ها ایجاد می شود: ما
می بینیم که آنها فرصت های جدید و جدیدی را به ارمغان می آورند، اما در مورد شرایط
زندگی در اطراف آنها زیاد صحبت نمی کنیم. سرگرمی
های شهری مک گورک همیشه نمیتواند معنی ارزیابی مثبت این مداخلات را بدهد. همانطور که هر بلوک مسکونی مدرنیستی، یک مجتمع پروئیت ایگو Pruitt-Igoeدر سنت
لوئیس نیست، برخی از طب سوزنی های شهری هم شکست خورده است یا فقط به نظر می رسد در
نمایشگاه خوب است. بسیاری از پروژه های کتاب برای
خوانندگان مجلات معماری، همایش های دوسالانه طراحی و حتی بازدید
کنندگان از موزه هنر مدرن نیویورک، و نمایشگاه سال 2010
با نام مقیاس کوچک،تغییر بزرگ Small Scale,
Big Change آشنا
خواهند بود . مانند پروژه مسکونی الخاندرو آراونا
که گل سرسبد مطبوعات طراحی است. مک گورک از اولین
خانه های این طرح، که در سال 2003 ساخته شده بود، بازدید کرد و با "طعم ملایم
ناامیدی " روبرو شد. افرون بر این؛ به نظر می
رسد بسیاری از اصلاحات شهری فقط به شخصیت های متقاعد کننده وابسته باشد،
چه در سیاست و چه در طراحی، همانطور که در قرن گذشته بود.
الگوها همچنان ادامه دارد.
شهر
رادیکال را می توان به عنوان ارائه مجموعه
ای از موج های تغییرات ، نفوذ، و نه پاکسازی و یا نادیده انگاشتن و تقلیل و
قطع ارتباط به مثابه شهر منفصل به شیوه
برنهایم _ آنچه که امروز وجود دارد_ دید. موج اول به دگرگونی مولفه حمل و
نقل، و
در ادامه سایر موج تغییرات به فضاهای
عمومی و ساختمان های عمومی و، در نهایت، مسکن می پردازد. مک گورگ با جمع
آوری و ترکیب و پیوستگی این ایده ها و فرایند حرکت ناشی از آن ،
آلترناتیوی جهت شکل دادن به شهر ارائه می دهد.