ترایلون و پریسفر ـ هریسون و فویلهو
با شروع رکود
گسترده در دهه 1930، نمایشگاه ورلد فیر که از زمان برپایی نمایشگاه کریستال پالاس
در سال 1851 در سراسر جهان شعبه داشته است بخش گسترده ای از فعالیت خود را از دست
داد. با وجود یک تعارض جهانی دیگر که مثل طوفانی در افق در نیمه بعدی این دهه رخ
داد، امید به آینده محوتر شد. در میان این عدم قطعیت و ترس از این که تریلون و
پریسفر در نمایشگاه جهانی نیویورک در سال 1939 شروع به کار کنند، مرکز اصلی
نمایشگاه بینش و امید را نشان داد. نمایشگاه 1939 در سال 1934 به عنوان بزرگداشت و
جشنی برای 150امین سالگرد شروع فعالیت رئیس جمهور امریکا، جورج واشنگتن و بزرگداشت
اتمام ساخت و ساز ساختمان نمایشگاه برای اولین بار فعالیت خود را آغاز کرد.
بهرحال، کمیته ای برای برنامه ریزی و طراحی پلانی به منظور تغییر نمایشگاه تشکیل
شد و در سال 1936 هم تم نهایی مشخص شد که با پیشینه امریکایی ساختمان رابطه کمی
داشت: ساختمان دنیای آینده. فشار وارد شده از طرف اسپانسرها در نهایت به تجاری
سازی این تم منتهی شد و کالاهایی به مشتریان عرضه شد که توسط حامیان نمایشگاه
تولید شده بود در حالی که نسخه ایده آل گرایانه آینده هنوز هم حفظ شده است و مبانی
آن اکنون کنسرسیومی است که به وسیله حقیقت های اقتصادی دهه 1930 محدود نشده است. انواع
سالن های نمایشگاه که در مکان قبلی در مرغزارها قرار دارند همگی به نوعی خوش
بینانه هستند ولی بزرگترین نمود این ایده در سازه های نمایشگاه یافت می شود. ترایلون
و پریسفر به ترتیب یک ستون هرمی شکل سه طرفه و کره ای واقع در 5 ستون فولادی
هستند. ایجاد ارتباط بین این دو ساختمان از طریق یک رمپ 950 فوتی میسر شده است که
هلیکلاین نام دارد. سازه های فولادی در زمین نمایشگاه بخش اصلی را تشکیل می دهند:
ترایلون 610 فوت ارتفاع دارد و پریسفر هم قطری معادل 180 فوت دارد. به خاطر ابعاد
متنوع، ترایلون و پریسفر از مایل ها دورتر هم قابل مشاهده است و این مسئله به این
دلیل تقویت میشود که سازه به رنگ سفید نقاشی شده است. در حالی که فرم های سازه های
تم نمایشگاه سال 1939 سمبلی برای تائید سادگی هندسی است ولی فرایند طراحی آن اصلا
ساده نبوده است. به عقیده تعریف کننده نمایشگاه هیو فریس، نتیجه تحقیق های زیادی
در زمینه هندسه و مواد تشکیل دهنده سازه که به وسیله معماران انجام شده است را می
توان روی دیوارهای اتاق طراحی دید. با فرض اهمیت بصری و نمادین پروژه، تعجب آور
نیست که معمارانی چون والاس هریسون و فویلهو بینهایت مشتاق بوده اند تا احتمال های
متعدد برای فرم این سازه را در نظر داشته باشند. طرح "میخ و کره" که
مبنای اصلی کار بوده است نشان دهنده نهایت و بینهایت بودن است و می توان موردی
عالی برای قیاس با آینده ای باشد که با استفاده از فناوری های به کار رفته در همین
نمایشگاه شکل می گیرد. نام هر سازه به زبان یونانی بوده است: در حالی که تری در ترایلون
به معنای سه وجهی است، پری در پریسفر به معنای نمای دور تا دور است. بازدید کننده
ها از ترایلون به وسیله آسانسور وارد پریسفر می شدند. فضای نمایشگاه درون پریسفر
حدودا دو برابر سالن موسیقی رادیو سیتی بوده است و مکانی مشابه با شهر فرنگ است که
می تواند نمودی از شهر ایده آل آینده باشد. این طرح که دموکراسی نام دارد مساحتی
حدود 11000 مایل مربع را پوشش می دهد و جمعیتی معادل 5/1 میلیون نفر را در خود جای
می دهد. این طرح در واقع بینشی از حومه شهر است که مبتنی بر مدل شهرهای جنگلی
ابنزر هوارد بوده است: منطقه تجاری مرکزی به نام سنترتون که به وسیله منطقه صنعتی میلویل،
منطقه مسکونی پلیزنتویل، پارک ها و زمین های کشاورزی احاطه شده است. بازدید کننده
ها می توانند از سکوی متحرک پرده نقاشی را ببینند و در همین حین نوری هم از بالا
تابیده و کارگران حرفه های متفاوتی را نشان می دهد که به هم نزدیک شده و دور هم
جمع می شوند و همین نما می تواند دنیای آینده را بسازد. علیرغم امید برای داشتن
دنیای ایده آل در ترایلون و پریسفر، ساخت و ساز این سازه ها به دلیل محدودیت هایی
به تاخیر افتاد. ابعاد اصلی 700 فوت ارتفاع در ترایلون و 200 فوت قطر پریسفر بوده
است که بعدا به دلیل محدودیت هایی این ابعاد کاهش یافت و در طول فرایند طراحی
تغییراتی ایجاد شد. مسئله مهم تر اینکه باید در استفاده از مصالح هم دقت می شد در
حالی که هریسون تمایل داشت از سیمان برای پوشش خارجی استفاده کند ولی در نهایت
تصمیم گرفت از گچ استفاده کند و آن را سفید کاری کند. نمای نهایی صاف و هموار نبوده
است چون که از سیمان استفاده شده است. این مسائل ربطی به عدم تمایل مردم برای
تحسین از طرف عموم ندارد. در حالی که طرح کلاسیک و زیبایی شناختی مبهم این
نمایشگاه باعث نقدهای معاصر شده است ولی مدرنیسم انتزاعی ترایلون و پریسفر معمولا
متمایز بوده اند. این نمایشگاه در سال 1939 به اندازه برج ایفل نقش نمادین داشته
است. ترایلون و پریسفر در طول دوره دو ساله خود، به شکل های متفاوت در تعداد بی
شماری از تبلیغات و خاطرات ذکر شده اند. رویه سفید و بدون هیچ نشانه و علامت
پریسفر به عنوان سطحی برای پیگیری هر واقعه استفاده شده است و تصاویر زیادی از
آسمان های ابری، الگوهای پیچیده (هالووین 1939) روی سطح گچی آن خودنمایی می کند.
آن ها همیشه و بارها و بارها به عنوان نقطه اوج نمایشگاه نام گذاری شده اند. وعده
های نمایشگاه جهانی 40-1934 برای نمود بیشتر آینده ای روشن پیش از بسته شدن خود
نمایشگاه به فنا رفت. جنگ داخلی اسپانیا باعث بسته شدن عمارت کلاه فرنگی اسپانیا
شد و چون آلمان نازی یورش خود به اروپا، لهستان، دانمارک، نروژ، بلژیک و هلند و
فرانسه را شروع کرد مجبور شدند که انصراف بدهند. وقتی که ترایلون و پریسفر خود
بلااستفاده شدند به گونه ای که مواد آن ها می توانست برای جنگ استفاده شود، امید
برای شکل گیری آینده ای بهتر برای نمایشگاه از بین رفت. بهرحال، تاثیر آن ها در
سال های پس از جنگ هم حس می شد چون موج جدیدی از توسعه و پیشرفت در ایالات متحده به
دنبال همان ایده هایی بود که در منطقه شهری "دموکراسی" رخ داده بود. ترایلون
و پریسفر گرچه وجود فیزیکی نداشتند ولی به عنوان یکی از بزرگترین سمبل های جهانی
امید برای آینده شناخته می شود وقتی که به نظر می رسد هیچ امیدی وجود ندارد- بینش
دنیای آینده که هنوز هم فراموش نشده است.