شکاف مکان قصه است. می توان عظیم ترین نمونه ابداع ادبی، یعنی هزار و یک شب را با اثر ساد مقایسه کرد. شهریار برای انتقام گرفتن از بی وفایی همسرش، هر شب با باکره ای ازدواج می کرد و بعد از شبی عاشقانه (یا بهتر بگویم هرزه وارانه) در سپیده دم سر از تن عروس جدا می کرد تا دیگر هرگز قادر به ترک گفتن او و بی وفایی نباشد. بعد از سه سال که طی ان آدابی سختگیرانه همچون ازاله بکارت های نظام مند در 120 روز سدوم، شهر از دختران باکره تقریبا خالی شده بود، شهرزاد، دختر وزیر، با در سر داشتن طرحی برای توقف این قتل عام، خود را پیشکش شهریار می کند. در این نقطه هست که قصه ها آغاز می شوند: سه سال رابطه جنسی همراه با وحشت، به هزار و یک شب رابطه جنسی همراه با قصه می انجامد. پس از انکه شهرزاد هم بکارتش را از دست می دهد، نقل قصه ای را آغاز می کند که همواره آن را، طی مدتی معادل هزار و یک شب، در نقطه ای سرنوشت ساز قطع می کند تا کنجکاوی را برای دانستن ادامه ان تحریک کند و بدین ترتیب، پیوسته اعدام خود را به تاخیر اندازد.در واقع بر اساس توضیح مترجم کتاب، ریچارد برتون، این انقطاع های روایی و این آفرینشگری مداوم، تنها برای هزار و یک شب ارائه شده در عنوان کتاب ادامه نمی یابد. بلکه تا مدتی نامعلوم ادامه دارند. در تاریخ عربستان اثر اندرو کرایتون می خوانیم: "لذتی که از تعقیب داستان های هزار و یک شب می بریم متاسف مان می کند که تنها بخش ناچیزی از این داستان های به راستی مسحور کننده را در اختیار داریم." در واقع، همین تعداد داستان برای یک عمر کافی است. چرا که تعلیق حکم اعدام، به تاخیر افتادن مرگ، اصل و اساس خود ادبیات است.