ژان ژاک روسو بین "اراده ی همگان" و "ارادهی عمومی" فرق میگذارد. اراده ی همگان منافع خصوصی را در نظر میگیرد و ارادهی عمومی منافع مشترک و عمومی را مبنا قرار میدهد. از آنجا که ارادهی همگان بازتاب منافع خصوصی است نمیتواند از حد عقاید و افکار عمومی فراتر رود. اندک تغییر در کمیت، کیفیت و نسبت منافع می تواند به طور مستقیم بر عقاید و نگرش های همگان تأثیر بگذارد و آن را دگرگون سازد. از این رو، ارادهی همگان، مقوله های بی ثبات و ناپایدار است؛ زیرا هر لحظه چیزهایی بر آن اضافه و چیزهایی از آن کم میشود. در مقابل، ارادهی عمومی با مفهوم خیر و صلاح عمومی در پیوند و از اغراض و اختلافات شخصی تأثیر نمیپذیرد؛ حتی وابسته به کمیتهای مقداری، عددی و تابع معیار اکثریت مردم یک جامعه نیست. به گفته ی روسو آنچه سبب عمومیت اراده است، بيشتر علاقهی مشترک است که افراد و نه کثرت آرای آنها را، به هم مربوط میکند. بدین سان، اراده ی عمومی از آن رو "عمومی" است که هدف و میل مشترک و عمومی افراد یک جامعه را منعکس میکند و البته، در جامعهی خوب ارادهی عمومی مطابق با ارادهی اکثریت است. اراده ی عمومی که ترجمان خیر عمومی است، مستقل از ضوابط و معیارهای اقلیت و اکثریت عمل میکند. منافع عمومی متضمن عالیترین آرزوها و آرمانهای یک جامعه است که به مثابه پیکرهای واحد تمامیت، بقا و آسایش جامعه را تأمین و تضمین میکند.
از نظر روسو، ارادهی عمومی زمانی میتواند بالاترین ظرفیت و قابلیت خود را برای رفاه و امنیت جامعه متحقق کند که همهی شهروندان ارادهی عمومی را بر تمایلات شخصی برتری بخشند. در این حالت "منافع عمومی همهجا به طور بارزی نمایان است و کمی عقل سلیم برای تشخیص آن کافی است".
اما در شرایطی که منافع خصوصی اهمیت و اولویت مییابند، دیگر تشخیص منافع عمومی بهسادگی و روشنی ممکن نخواهد بود. این شرایط، نشان دهنده ی بحران اخلاقی و خط فروریختگی سامان اجتماعی است. از نظر روسو انسانها در سرشت خویش پرخاشگر، برتری جو و خودپرست نیستند، بلکه قوانین و نهادهای فاسدند که انسان را به تباهی میکشانند. در جامعه ی فاسد، رذیلت ها پررنگ و شایع است و اما فضیلتها کمرنگ و نادر میشوند؛ همچنین پیوند میان مردم سست میشود و منافع خصوصی و فردی بر منافع جمعی و عمومی غلبه میکند. در این حالت، «دیگر در هیچ امری اتفاق آرا حاصل نمیشود و اراده ی عمومی، ارادهی همگان محسوب نمیگردد. آنگاه جر و بحث ها زیاد میشود، نظریات موافق و مخالف با هم به مبارزه میپردازند و حتی بهترین عقیدهها نیز بدون مشاجره به تصویب نمیرسند.