دیوید اُئِرباخ هم یک برنامه نویس کامپیوتری است و هم یک نویسنده ماهر، همْ کناری این دو خصیصه از او شخصی ایده ال برای توضیح مسائل پیچیده ای همچون هوش مصنوعی و نظریه سیستم ها نزد ادم های عادی می سازد. او در اخرین کتاب خود خِرَدِبیتی: زندگی در کدها از منظر شخصی خود به راه هایی می اندیشد که تکنولوژی از طریق ان ها بر جامعه تاثیرمی گذارد، او همچنین توضیح می دهد چگونه زبان های برنامه ریزی جهان را برایش جذاب می سازد و البته ان را محدود کرده و طبقه بندی نیز می کند. بوستون ری وی یو بخش هایی از کتابش را عین به عین نقل کرده است، نویسنده به تماشای دختر نوزادش می نشیند که چگونه حین رشد، آرام آرام، پیچیدگی های جهان اطرافش را درک می کند. برای اوئرباخ این روند همچون عملیات های کامپیوتری است، البته به شدت پیچیده تر:گذر از تداعی آزاد free association به توضیح منطقی ای که کودک به طور ناخوادگاه می سازد، رازی است که هوش مصنوعی هنوز نتوانسته است بدان دست یابد، البته هنوز معلوم نیست اگر روزی واقعا موفق شویم یک چنین شبکه عمومی ای ایجاد کنیم، بتوانیم راز بزرگ ماهیت هوش را نیز آشکار سازیم؛ ما احتمالا چیزی به پیچیدگی و البته وضوح خود کودک خواهیم ساخت و مطمئنا قادر خواهیم بود این پدیده های شبکه ای را رشد دهیم، بدان ها بیاموزیم و ان ها را به مرحله بلوغ برسانیم ولی هیچگاه نخواهیم توانست ان ها را از خطا تهی کنیم. همان طور که نمی توانیم در مورد کودکان نیز چنین کنیم. همان گونه که ما در برخی از مواقع نمی توانیم بفهمیم چرا و چگونه کودکان دست به چنین اعمالی می زنند، بعضا از درک چگونگی عملکرد الگوریتم ها هم عاجزیم. اگر بخواهم واضح تر بگویم می توانم مثالی بزنم، ما می بینیم که هوش مصنوعی می گوید Goo به جای انکه بگوید Ga و البته نمی توانیم دلیل اصلی این عدم توان مندی را بیابیم و البته ما شرایط پیچیده تری را نیز ـ مخصوصا در شرایط حضور عامل انسانی ـ می بینیم؛ وقتی مجموعه ای از امیال، پیشْ گرایش ها Predispositions و رفتارها درون یک موجود واحد رمزگذاری می شوند ـ همانگونه که این تجربه را در دخترم به وضوح می بینم، نتایج بی نهایت پیچیده تر از زمانی خواهد بود که ان موجود خودش شروع به برقراری رابطه ـ در قالب های مختلف ـ با جهان پیرامونش می کند.