هانا ماسیوُل در فصل مدرنیته سیال از کتاب فرهنگ نفت به خوانشی زیرمتنی از رمان غروب (1934) نوشته جان جوزف متیو می نشیند، کتاب به دوره رونقِ کشف و استخراج نفت در سرزمین های [قوم] اوسیج می پردازد. نویسنده فرمی از روایت را انتخاب کرده که تاثیرات فاجعه امیز پیشتازی نفت بر زندگی اجتماعی بومیان امریکا ساکن این منطقه در پاوهاسکای اوکلاهاما را نشان می دهد. طی نیمه اول قرن بیستم، فرهنگ نفت در میان بومیان اوسیج دردْنشان های پیش بینی نشده ای از مدرنیته سیال را نشان می دهد. این فصل از کتاب فرهنگ نفت، تلاش می کند دو نکته را به مخاطب یاداوری کند؛ اول، و در سطح مفهومی، نشان می دهد سیالیت پدیده ایست تصادفی و فاقد ارتباط ارگانیک با زمینه شکل گیری اش، در گام بعد و در سطح عینی، خوانش ماسیول از رمان به راستْ آزماییِ مدرنیته نفتی در پاوهاسکا می انجامد، فرایندی که به ما کمک کند تا وجوه فرهنگی، ملموس و سیاسی مفهوم و پدیده ی بی ثباتی را از نو برافکنیم، تاریخمند سازیم و برایش قلمرویی تازه بیافرینیم. نویسنده این فصل از کتاب فرهنگ نفت، رمان غروب را مستمسکی قرارداده برای رد و نشانه یابی گذار از روایت صلب solid به روایت سیالِ مدرنیته جهانی به موازات کشف نفت در اوسیج تا کاهش نفت در این سرزمین و البته تاثیرات برامده از این خیزش و فروکش نفت بر فرهنگ. نوشتار یه ما یاداوری می کند؛ صلبیت و سیالیت نه صرفا به مثابه مراحل تاریخی مدرنیته که همچون تبیین هایی از مدرنیته عمل می کنند که غالبا به صورت همْ زمان محقق می شوند. مابقی نوشته های مجموعه فرهنگِ نفت را می توانید در این صفحه مطالعه فرمایید.