دنیای دشوار آثار کافکا را چطور توصیف می کنید؟
خورخه لوئیس بورخس: گمان من این است که دغدغه ی اصلی کافکا همانند هنری جیمز روایت
سرگشتگی انسان در جهان بود. او احساس می کرد ما در جهانی زندگی می کنیم که وقایع و
روابط حاکم بر ان توضیح ناپذیر و مبهم است. فکر می کنم کافکا از عناصر کلیشه ای
داستان هایش خسته شده بود. از همان شروع رمان قصر متوجه می شویم که شخصیت اصلی
محال است که بتواند وارد قصر شود و محکومیت او توسط قضات ناشناس امری قطعی است.
این حقیقت که او هیچ تمایلی به انتشار کتاب هایش نداشت شاهدی است بر این مدعا، که
او نوشته هایش را تلاشی ناموفق در جهت یافتن معنا در جهانی بی معنی می دانست. من بین جهان کافکا و جهان هنری جیمز شباهتی می بینم؛ هر دو ایمان داشتند که در
جهان پوچ و بی معنی ای زندگی می کنند. البته معتقدم که هنری جیمز نویسنده ی بهتری
از کافکا بود و برخلاف کافکا مکانیکی نمی نوشت. طرح های داستانی کافکا، دقیقا بر
اساس سیستمی مشخص و از پیش تعیین شده بود، در حالی که شخصیت های هنری جیمز ملموس و
واقعی بودند.