سائول باس هنگام گشتن در یک کتابفروشی در نیویورک به سال 1944، کتابی به نام
زبان خیال Language of Vision، نوشته ی گیورگی کپس Gyorgy Kepes را یافت. او پس از مطالعه ی متن خلاصه ی کتاب و
معرفی نامه ی نویسنده، دریافت که کپس سابقه ی همکاری با هنرمندان وطراحان
کانستراکتیویستی نظیر لاسلو موهولی ناگی Laszlo Moholy-Nagy در برلین، پیش از گریختن به ایالات متحده و
تاسیس مدرسه ی باهاوس جدید در شیکاگو را در کارنامه داشته است. اما باهاوس جدید به
قدری با مشکلات مالی متعدد دست و پنجه نرم میکرد که کپس وادار به ترک آن و تدریس
در کلاس های عصر کالج بروکلین شده بود. باس با وجود فاصله ی دو ساعته با مترو از
محل زندگی اش در برانکس تا بروکلین، بی درنگ در کلاس های کپس نام نویسی کرد. کپس
به دانشجویانش درباره ی کار هنرمندان، طراحان، تایپوگرافر ها و معماران مدرنیستی
که او و موهولی در اروپا شناخته بودند، آموزش میداد. باس راجع به وی میگفت:
"او حقیقتا درون من را شعله ور کرد. من احساس میکردم در تمام نقاط بدنم نبض
دارم... به قدری –به گونه ای مثبت- هیجان
زده و در عین حال ناراحت بودم که ساعت ها طول میکشید تا پس از هر کلاس آرامش خود
را بازیابم."
کپس علاوه بر همکاری با باس در پروژه های طراحی، او را نزد طراحان تاثیر گذاری
مانند هربرت بیر Herbert Bayer، الکسی برادوویچ Alexey Brodovitch و پاول رند Paul Rand میبرد. باس نیز با معرفی تئوری های
آوانگارد کپس و موهولی درباره ی نور و اشکال متحرک به توده ی مردم توسط طراحی هایش
برای تیتراژ فیلم ها، لطف های کپس را جبران میکرد.