می خواهیم در چگونه جامعه ای زندگی کنیم؟ هنگامی که
حقوق نامگذاری و بازاریابی شهری بر دنیای مشترک و عمومی ما حاکم می شود، خصلت اشتراکی
و عمومی ان را کمرنگ می کند. تجارتی شدن . . . اشتراک و عمومیت را هم تحلیل می
برد. هر چقدر چیزهایی که با پول می توان خرید بیشتر شوند، فرصت های برخورد افراد
از قشرهای مختلف با یکدیگر کمتر می شود. این را وقتی که به تماشای بازی بیسبال می
رویم و اسکای باکس ها، جایگاه های ویژه را ان بالا می بینیم بهتر درک می کنیم.
نابودی تجربه ی آمیزش طبقات اجتماعی، تجربه ای که زمانی در ورزشگاه ها وجود داشت،
خسارتی است که نه فقط به پایینی ها بلکه به اسکایْ باکسْ نشین ها هم وارد می شود.
مشابه وضعیت فوق در سراسر جامعه ما در حال وقوع است. در زمانه ی افزایش نابرابری،
بازاری کردن همه چیز موجب می شد که دارا و ندار روز به روز بیشتر از یکدیگر زندگی
کنند. ما جدا از یکدیگر زندگی می کنیم، کار می کنیم، خرید می کنیم و بازی می کنیم.
فرزندان ما به مدارس جداگانه می روند. . . این نه برای دموکراسی خوب است و نه شیوه
ی خوبی برای زندگی است.
دموکراسی به معنای برابری کامل نیست. ولی اقتضا می کند که شهروندان زندگی عمومی و
مشترکی داشته باشند. مهم است که مردم، از هر قشر و موقعیت، در زندگی روزمره شان با
هم برخورد کنند. . . فقط در این صورت است که می توانیم به صلاح جامعه اهمیت دهیم.
نهایتا، مهمترین مسئله ای که بازار با ان روبه روست این است که ما چگونه می خواهیم
در کنار یکدیگر زندگی کنیم. آیا جامعه ای می خواهیم که همه چیزش قابل خرید و فروش
باشد؟ یا فضیلت هایی اخلاقی و مدنی وجود دارند که بازار احترامشان را نگه نمی دارد
و با پول نمی توان خریدشان.