با وجود اینکه سرباز وظیفه شناس ارتش آلمان، میس ونده روهه، سانحه ی خاصی را در جبهه متحمل نشد، همچنان جزو نسل مردان جوانی بود که به این واسطه ویران شدند. سیزده درصد از مردان آلمانی متولد 1818 تا 1899 طی 48 ماه به دلیل جنگ از بین رفتند. مشاهده ی مرگ دوستان و همسالان نیز باعث PTSD میشود. این بیماری تا سال 1980 در دفترچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) وارد نشده بود؛ اما متخصصانی از جمله Van der Kolk اکنون از آن به عنوان "اپیدمی خاموش" یاد می کنند. چرا باید مهم باشد که افرادی که در قرن بیستم معماری مدرن را به ما هدیه دادند آسیب یا اختلالات مغزی داشته اند؟ اول آنکه این اطلاعات درک ما را از اینکه معماری مدرن چطور به وجود آمده است هدف میگیرد. اکنون حداقل تا حدودی میتوانیم بهتر درک کنیم که چرا ساختمان های مدرن تا این حد متفاوت از ساختمان های قدیمی یا سنتی به نظر میرسند. افراد به خطر افتاده با رویکرد معماری به کمک جهانی زخمی و در تلاش برای دفن گذشته شتافتند. البته در حضور یک قدرت ساختارمند اقتصادی که میخواهد از این موقعیت سود ببرد.
اکنون با استفاده از بیومتریک می توانیم برای اولین بار در تاریخ "ببینیم" چگونه افراد مبتلا به اختلالات مغزی مانند اوتیسم و PTSD به روش معمول چیزی را اصلاح نمیکنند یا با واقعیت مواجه نمیشوند. می توان نتیجه گرفت که از معمارانی با این اختلالات نمی توان انتظار داشت تا الگوی ساختمانهایی را که مردم باید ببینند، احساس کنند و در بهترین حالت، آنها را طراحی کنند. بر این اساس دور از انتظار نیست اگر در کنار ساختمان های مدرن احساسی را داشته باشیم که افراد دچار PTSD و ASD نسبت به دیگر افراد دارند. همه ی اینها در کنار هم معنا میدهند. افرادی که در برقراری ارتباط با دیگران مشکل دارند، خالق معماری هستند که در برقراری ارتباط دچار مشکل است. با این وجود علوم اعصاب شناسی چیزی جدید، هیجان انگیز و مثبت را نشان میدهد. مسیر پیشرفت معماری در قرن بیست و یکم. دانستن اینکه مغز ما مصنوعی حاصل از 3.6 میلیارد سال تکامل است، این مسیر تکاملی را قاب میکند. فعالیت های ناخودآگاه مغز، رفتار آگاهانه ما را راهنمایی می کنند -دانشمندان شناختی علاقمند به استفاده از عبارت "اصلاحات اکتشاف محرک" هستند. بنا به این اصطلاح، چه مغز چشم را به سمت تبلیغات سوق دهد و چه معماری، آنچه مغز به صورت ناخودآگاه نگاه می کند (یا بر روی آن تاکید می کند) همان چیزی است که ما باید آگاهانه روی آن تمرکز کنیم.- و با اذعان به اینکه ادراک انسان رابطه محور است، این چارچوب جدید را برای معماری که موجب ارتقاء سلامت انسان و رفاه اجتماعی می شود، به وجود می اورد. همانطور که استیو جابز گفت "درکی گسترده تر از تجربه انسانی، طراحی بهتری را به همراه خواهد داشت." در واقع، اگر این اصل می تواند اپل را به موفقیتی فضایی برساند، تصور کنید که به عنوان پایه و اساسی برای ساختن زیستگاه های انسانی میتواند چه نتیجه ای را به همراه داشته باشد.