یکی از نمونه های مورد علاقه ی من در عرصه
ی طراحی راه حل های خلاقانه در مواجهه با بحران، باغداری های گروهی است؛ پدیده ای که در سال های ابتدایی انقلاب صنعتی،
در گوشه و کنار شهرها و روستاها در سراسر اروپا و آمریکای شمالی پدیدار شد. این
نوع باغداری که در زبان آلمانی "Schrebergärten" نامیده میشود، به منابعی حیاتی برای
تامین میوه و سبزیجات تازه برای کارگران کارخانه ها با حقوق اندک، و خانواده ی آن
ها بدل شدند.
در خلال دو جنگ جهانی، نوعی از باغداری
جدید که باغ پیروزی نامیده میشد، پدیدار گشت. این باغ ها، با شخم زدن باغ های
خصوصی و پارک های عمومی، به منظور حل مشکل کمبود غذا به وجود آمدند. دولت های
استرالیا و بریتانیا، با راه اندازی کمپین هایی به نام "حفر برای
پیروزی"، مردم را به پرورش محصولات خود تشویق مینمودند. پس از جنگ جهانی دوم،
با پاک سازی خرابه ها، سرزمین های بمب زده در سراسر اروپا به منظور تامین هوای
تازه و مکانی برای ورزش و همچنین غذای تازه در دوران جیره بندی، به باغ های گروهی تبدیل
شدند.
باغ داری گروهی، برای بهبود شرایط اقتصادی
شهر لیسبون نیز پس از بحران اعتباری سال 2008، نقشی حیاتی ایفا کرد. جمعیت شهر در
این بحران اقتصادی بسیار کاهش یافت، و وقوع سیل های متعددی مصادف با آن، منجر به
ایجاد قطعاتی از زمین های رها شده گشت. شورای شهر، با دستور باغ سازی در این سایت
ها، آن ها را به پارک و فضای سبز و همچنین باغ های گروهی تبدیل نمود، که به اهالی
نیازمند شهر لیسبون، به منظور پرورش مواد تازه برای خوردن و یا فروختن اهدا گشتند.