"چارچوبی که در آن
تمام کارکردهای یک شهر یا بخشی از یک شهر، قرار گرفته است. این اتفاق با تکنولوژی روز
امکان پذیر شده است. به عبارتی این یک ویژگیِ انسان ساختِ منظر است. این مانند تپه
بزرگی است که شهر ایتالیایی ها بر آن ساخته شده باشد."
در آغاز دهه 1960، پیتر آیزنمن و مایکل
گریوز به عنوان استاد به دانشگاه پرینستون آمدند و در چندین پروژه و مسابقه به
همکاری پرداختند. شهر خطی به یکی از برجسته ترین پروژه های این دوره همکاری، تبدیل
شده است.
این پروژه سعی در ایجاد یک شهرسازی پیوسته
داشت که از ساحل غربی بوستون اغاز و تا واشنگتن دی سی امتداد پیدا می کرد. آنها برای قرارگیری این
ابرسازه، یک خلأ شهری خاص به طول 22 مایل در ایالت نیوجرسی را انتخاب
کردند. شهر خطی توسط نوارهای بزرگ افقی تعریف شده است: یکی از آنها برای کاربری های صنعتی و دیگری
برای کابری های مسکونی، دفاتر و فروشگاه ها تعریف شده است. این طرح پیشنهادی، برخلاف غالب ایده های آرمانشهری، از نظر ماندگاری
در چارچوب شهری و فرهنگی ایالات متحده، دارای اهمیت است زیرا توسط یک زیرْساخت بزرگ
که پروژه را پشتیبانی می کند، تعریف شده و حمایت می شود.