نمی توانم از فکر کردن به پناهگاه دست بردارم. در سالها، ماهها و روزهای قبل از
بیماری همه گیر کووید ۱۹، این اصطلاح محدود به ادبیات و فلسفه بحران آب و هوایی
بود، و به توده هایی از زندگی اشاره داشت که از طریق انزوای جغرافیایی یا انعطاف
پذیری گونه ها و علی رغم نیروهای مخالف محیطی می توانند تداوم زیستی داشته باشند.
به پوسته های اقیانوس آرام شمال غربی فکر کنید که برخی از حلزون ها در نقاط بالایی
صخره های سواحل لانه کردند تا طعمه حلزون های دریایی دیگر نشوند، یا جنگل های
قدیمی که از افزایش دما در دره های خنک کوهستان عایق بندی شده اند.
از آنجا که خودْقرنطینگی از اوایل بهار آغاز شد، کلمه پناهگاه حداقل
برای من، از یک مفهوم زیست محیطی خاص به معیاری یک پدیده ی مفهومی تازه گسترش پیدا
کرد که می توان گفت جهشی ضروری در مواجهه با بحران سیاره ای است. بزرگی این همه
گیری خارج از درک انسان است، اما برای خوش شانس ترین ما، پناهگاه مکانی با امنیت
نسبی و قابل کنترل است.
البته برای انسان، پناهگاه در مقیاس بدن، جان پناه و یا یک ساختمان
ظاهر می شود. اما آنچه در طول این قرنطینه روشن شده است این است که ظرفیت معماری
برای محافظت محدود است. تهدیدات گسترده و فراگیر است، این تهدیدات در دفاتر ما
وجود دارند، از طریق چرخش هوا در هواپیماهای ۷۳۷ ما و یا سیستم های تهویه هوا در
رستوران ها جا به جا می شوند. به طور کل همه مناطق حفاظت شده پر مخاطره اند.
البته پناهگاه فقط در مورد بقا نیست بلکه در مورد پتانسیل احیا کننده
گی آنها نیز هست. آنا تسینگ،
انسان شناس و دونا هاراوی
پژوهشگر اکوْفمنیست، هر دو در مورد پناهگاه به عنوان مناظری می نویسند که گونه ها
در دوره هولوسن رشد کردند و از مرگ انبوه در عصر یخبندان نجات یافتند. این مکانها،
مکان های مستحکمی بودند که امکان رویش مجدد را به وجود آوردند و زندگی سیاره ای را
همانطور که می دانیم قادر به بازسازی کردند.
در مواجهه با بحران آب و هوایی معاصر، این اصطلاح همان معنی را دارد،
اما در دوران آنتروپوسن مقصر ساخته های بشر است. برای دهه ها، محیط بانان،
دانشمندان و فعالان شواهدی از تأثیرات مخرب پیشرفت مدرنیته در اختیار داشته اند.
طبیعت بی ارزش و در خدمت توسعه جهانی، استخراج منابع و سرمایه داری مداوم دیده می
شود. یک همه گیری جهانی (با ریشه های احتمالی مرتبط با تهاجم به زیستگاه طبیعی)
باعث شد تا مختصرا در این حرکت یک وقفه ایجاد شود.
هاراوی اصطلاح خاص خود را برای زمانی که در آن زندگی می کنیم و آینده
دارد، Chthulucene دورانی است که در آن زنده ماندن به همکاری
بنیادی بین انسان ، گیاهان ، جانوران و باکتری ها بستگی دارد. وی در یک مقاله در
سال 2016 نوشت: "زندگی و مردن بدون اشکال به عنوان مخلوقات فانی در Chthulucene به معنای متحد کردن نیروها برای بازسازی
پناهگاه ها، برای ایجاد بهبودی مجدد جزئی و قوی بیولوژیکی، فرهنگی، سیاسی و فن
آوری است که باید شامل ماتم برای خسارات جبران ناپذیر نیز باشد." پناهگاه به
همان اندازه که مربوط به ایمنی است مربوط به غم و اندوه نیز می باشد. ما به عنوان
یک جامعه فاصله زیادی با برپایی یک بزرگداشت برای زمین داریم ولی تلفات ما بسیار
زیاد است. ذوب شدن یخچال های طبیعی ، آتش سوزی های گسترده و البته مرگ و میر ناشی
از کووید-۱۹ از جمله این تلفات هستند.
زمانی که پناهگاه از یک شرایط زیست محیطی به یک شرایط معماری تفسیر می
شود، سیستم ها و ساختارهای قرنطینه ممکن است نقطه ای واضح برای شروع باشند. یک
جزیره کوچک در تالاب ونیز معروف به لازارتو ویچیو، مثالی در قرن پانزدهم است،
عملکرد آن به عنوان مکانی برای قرنطینه که از ونیز جدا شده است به شش قرن پیش،
زمانی که قربانیان طاعون ساختمان های آجری و مزارع سفالگران آن را پر کردند، برمی
گردد. جزیره دوم ، لازارتو نووو، برای جداسازی خدمه و محموله هایی که از کشتی های
آلوده می رسید استفاده می شد و قایق ها ۴۰ روز قبل از ورود به بندر لنگر می
انداختند.
نویسنده ، نیکولا تویلی ، که با همکار خود جف مانو در حال کار بر روی کتابی به نام تا زمانی
که ایمنی ثابت شود، درباره قرنطینه می گوید "قرنطینه ذاتاً یک حالت عدم قطعیت
است و با اطمینان پایان می یابد." او بین قرنطینه و منزوی شدن از دنیا تفاوت
قائل می شود. مفهوم زمان برای انتظار ، بهبودی و ساخت آنتی بادی به اندازه معماری با قرنطینه بافته می شود. این
شرایط وابسته به احتمالات است، موقت اما بدون تاریخی دقیق برای رهایی. تولی و مانو
توضیح می دهند که قرنطینه های فیزیکی ورودی و خروجی متفاوتی دارند. شما احتمالاً
آلوده وارد می شوید و سالم خارج می شوید. به نظر می رسد زمان مفصل بین آلودگی و
پاکی است.
تولی خاطرنشان می کند که آنچه ما به عنوان نمادهای فضایی پناهگاه در
نظر می گیریم ، در واقع فقط مصنوعات فرهنگی و اقدامات بوروکراتیک است که به منظور
کاهش اضطراب از موارد ناشناخته می باشند. لازارتو ها ، ایستگاه های بازرسی دما و ایستگاه
های علامت گذاری شده قطار همگی از این دست هستند. او می گوید "اینها ردپایی
اجتناب ناپذیر در یک جنگ نامرئی است."
گدیمیناس
اورباناس ، هنرمند و استاد دانشگاه ام آی تی می گوید "عدم قطعیت، حتی
فراتر از این همه گیری، به ویژگی زمان ما تبدیل شده است" و اظهار می دارد که
تراکم و گسترش شهری محیط مناسبی را برای ویروس ایجاد کرده است. با تکرار اظهارات
هاراوی، اوربوناس معتقد است که هماهنگی بین اشکال زندگی راهی پیش رو را ارائه می
دهد ، ایده ای که او از طریق کار بر مرداب ها به آن رسیده است. کوکراتور همراه با
همکار خود، نامدا اورباناس، شرکت کنندگان اهل لیتوانی در نمایشگاه معماری ونیز در
سال ۲۰۱۸ و ویراستار کتاب در حال انتشار مرداب ها و تصورات جدید، در مورد این
زیستگاه ها مانند ونیز به عنوان پناهگاه تأمل می کند. وی توضیح می دهد که سكونتگاه
های انسانی در باتلاق ها و تالاب ها بوجود آمده است. وی افزود: اینها مکانهای
مناسبی برای سکونت در زمین بودند. آنها نوعی حفاظ طبیعی در برابر حیوانات و قبایل
دشمن محسوب می شدند.
اورباناس باتلاق ها را به عنوان زمین های ترکیبی ، عجیب و گل آلود
توصیف می کند ، جایی که تفکیک مواد جامد و مایع آسان نیست و این ویژگی مبهم است که
درس های آموزشی را برای معماری و طراحی با سوالاتی فراتر از حد معمول در مورد
انعطاف پذیری یا پایداری پیشنهاد می کند، اینکه "چگونه دوزیست می شویم؟"
اورباناس می پرسد، چگونه آنچه را که اساساً یک زمینه انسان محور بوده است تغییر
دهیم و با چشمان دیگر ببینیم؟
بنابراین ، یک نقش معماران و طراحان تجسم احتمالات و موارد اجتناب
ناپذیر است. هنرمند و طراح اولالکان جیفوس، در حالی که در خانه خود در بروکلین
اقامت داشت ، شروع به فرض مجموعه ای از تصاویر با ایده آخرالزمانی آب و هوا کرد. پروژه
او برای نمایشگاه آتی MoMA باعنوان معماری و سیاهی در آمریکا انتخاب شد.
جیفوس زمانی که در محله کران هایتز قدم می زد از مکان های خالی، فضای بالای
ساختمان ها و کوچه ها عکس گرفت و سپس آنها را به صورت دیجیتالی به میکرو رفیوجیای
سرسبز با زندگی گیاهان آکواپونیک تبدیل کرد و بیوتکنولوژی های خودپایدار را متصور
شد.
اما این جهان، که در آن پشت بام ها با شاخ و برگ ها و آنتن های
مخابراتی انباشته شده اند و حیاط های کناری پر از مرغ ها و ربات های خورشیدی
هستند، یک آرمان شهر محسوب نمی شود. جیفوس توضیح می دهد که این تصاویر از آینده،
درآمد و نابرابری نژادی را بر اساس سیستم های ناموفق ، تحرک محدود و زندگی سراسر
آنلاین تجسم می کنند.
وی می گوید در بسیاری از فضاهای هنری ، معماری هنوز به عنوان راه حل
مشکلات است و راه حل های علمی تخیلی همیشه چالش برانگیز است. این مقاله انتقادی ،
گفتگو پیرامون واقعیت های سیاسی اجتماعی را گسترش می دهد.
وقتی نیازهای اساسی بهداشت و سرپناه توجه بسیاری از افراد را به خود
جلب می کند ، ممکن است تغییر دیدگاه بسیار دشوار و بیهوده باشد. با این حال ، در
حال حاضر اینگونه است، در حالی که همه چیز در حال تغییر است ، ممکن است که
رویکردهای جدید و ترکیبی ریشه دوانند، به ویژه اینکه کووید-۱۹ و بحران آب و هوایی
فقط موارد اضطراری موازی نیستند بلکه در هم آمیخته شده اند. تصاویر هوای پاک تر به
دلیل کاهش انتشار کربن ممکن است ما را به یک احساس کاذب از امنیت زیست محیطی سوق
دهد، اما دولت ترامپ در حال تغییر دادن ۱۰۰ قانون و قاعده از EPA
(آژانس حفاظت از محیط زیست) است. ما ممکن است از قرنطینه موقت خود بیرون بیاییم و
خود را نیازمند به پناهگاه سیاره ای بیابیم. تغییر لازم است ، اما شاید مانند
قرنطینه احتمالی و نامطمئن باشد.
ال هادی جزایری از موسسه تفکر در زیست بوم و تلاش در طراحی می گوید:
"همه گیری، گزینه های مختلف سیاسی را برای آینده به وجود می آورد و همه چیز را تغییر می دهد." قبل از اینکه
جامعه به پناهگاه روی بیاورد، او و شریک زندگی اش رانیا گون در اعتصاب آب و هوایی
ماه سپتامبر در کرنل شرکت کردند و خواستار عدم استفاده از سوخت های فسیلی شدند. آنها
"اعلامیه های اضطراری آب و هوا" را به صورت آگهی هایی که میزان مصرف
کربن در سیاره زمین را نشان می داد به شکل یك سری دایره های متحدالمركز ایجاد
كردند. اکنون بهترین زمان برای اعمال نیازهای اصلاحات زیست محیطی است. اگر حالا
این اتفاق نیفتد، هرگز اتفاق نخواهد افتاد.